نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره های شهید
شعار "سردار شهيد جعفر شيرسوار" در عمليات آزاد سازى مهران به نقل از همرزمش سردار مرتضى قربانى
کد خبر: ۴۰۴۰۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۷

سردار شهيد ذات الله صابريان
خاطره اى از سردار شهيد ذات الله صابريان در شب عمليات به نقل از همسنگرش
کد خبر: ۴۰۳۹۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۶

خاطره ای از مقاومت شهید جعفر خزایی
آمبولانس به ما نزدیک شد . جعفر از ما خواست که سوار شویم ولی خودش سوار نشد.گفتم : جعفر بیا گفت: شما اگر می خواهید بروید من هنوز سالمم و مقاومت می کنم .
کد خبر: ۴۰۳۴۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۶

مادر شهید الیاس حاجیانی در بیان خاطره‌ای از فرزند رشید خود می‌گوید: روزی الیاس به من گفت؛ مادر بیا من را ببوس شاید دیگر مرا نبینی.
کد خبر: ۴۰۲۶۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۳

خاطره از شهید اصغر دهقان نیری؛ راوی پدر
گفتم: پسرم! ، چطور شما از زمان مرگ خود آگاهی و این حرف را می زنی ؟! در پاسخ گفت: حالا مي بيني، پدر اگر برايت ثابت نشد. اين خط و اين نشان ...
کد خبر: ۴۰۲۶۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۱

شهید سید جمال موسوی حدود سه سال قبل از شهادت از نیروهای ادواتی تیپ بود. او دو سال خدمت مقدس سربازی را با رشادت های فراوان و به یاد ماندنی ، مخصوصاً در انهدام سنگرهای انفرادی و تیر بار و ... با تفنگ 106 م م و قبضه ی مینی کاتیوشا به پایان رسانده بود.
کد خبر: ۴۰۱۸۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۹

دو برادر در یک میدان مقاومت
بعد از نه ماه خدمت برادرم از فرمانده نام گرفته بود که مرا به عقب مستقل کند، زیرا فاصله ما با دشمن خیلی کم بود، به طوری که صدای دشمن به راحتی قابل شنیدن بود.
کد خبر: ۴۰۱۶۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۲

دست نوشته ها
خاطرات دست نوشته شهید رضا حسنی نامدار
کد خبر: ۴۰۰۸۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۱۹

خاطره اى از شهید علی اکبر عامل هوشمند به نقل از سرهنگ پاسدار سرکار خانم فخرالسادات رحمانی
کد خبر: ۴۰۰۷۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۱۶

خاطرات خانم طاهره عبداله زاده
همواره به فكر مردم روستا تلیم خان بود و به خانه هاي آنها سر مي زد و به وضع زندگي و اوضاع و احوال آنان رسيدگي مي كرد، به درددل هاي آنان گوش مي داد و تا جايي كه در توانش بود به آنها كمك مي كرد.
کد خبر: ۴۰۰۴۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۰۸

خاطره از زبان خواهر شهید
سفر به مشهد مقدس خوابی که تعبیر شد
کد خبر: ۳۹۹۱۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۱۷

خورشيد انوار طلايي خود را به زمين مي پاشيد. صداي گنجشك ها، آرامش خاصي به پارك داده بود. بادبادك ها با لب هاي خندان به دست بچه ها در آسمان به پرواز درمي آمدند. پسرك با لباس هايي مرتب و دسته گل زيبايي در دست روي يكي از نيمكت ها نشسته بود. گل تنها هديه اي بود كه او در اين روز بزرگ مي توانست به پدرش هديه دهد. همين طور كه گل ها را نگاه مي كرد، سلام رهگذري توجه او را به خود جلب کرد...
کد خبر: ۳۹۸۰۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۸

در سالروز شهادت شهید مهرداد قاجاری
مادر شهیدکه باشی زینب (س)را درک میکنی / همسر شهید که باشی زینب(س)را درک میکنی / اما امان از روزی که دختر شهید باشی و همسنِ رقیه ۳ ساله.... / شاید درکش برایت سخت باشد/ نمیدانی بابایت کجاست فقط میخواهی باشد ....
کد خبر: ۳۹۵۵۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۴

12 روز مانده به شهادت
ساعت7بچه ها بیدارشدن لحظه زیبایی بود... قصه ای که هرشب براشون میگفتم به واقعیت پیوست ...
کد خبر: ۳۹۵۵۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۴

آن آقا به شهید مفتح گفت که خیلی از اینها نماز هم نمی خوانند و حالا برای ما انقلابی شده اند. مرحوم مفتح پرسیدند، مگر شما کنترل می کردی که کدام یکی از کارگرهایت نماز می خواند یا نمی خواند؟ ایشان حرفی نزد...
کد خبر: ۳۹۴۹۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۲۹

خاطره مرتبط شهید احمد سالاری از زبان همرزم
برادر احمد سالاري از شوق شهادت به شدت گريه مي کرد و ما نيز قادر به آرام کردن او نبوديم تا سرانجام او نيز در مرحله سوم عمليات کربلاي 5 به درجه رفيع شهادت نائل آمد .
کد خبر: ۳۸۷۷۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۴