دست از نماز اول وقت برنمیداشت
به گزارش نوید شاهد اردبیل، شهيد «فريدون بتواز»، بيست و يکم مهرماه سال 1343 در خانواده نسبتا پرجمعيت و مستضعف 7 نفری (4پسر و 1 دختر ) که شهيد چهارمين فرزند خانواده محسوب میشد و در شهرستان زيبا و حسينی اردبيل از مادری به نام آقاخانم نوريان ديده به جهان گشود. پدر وی محمد، از طريق کارگری در حمامی واقع در علیآباد اردبيل مخارج خانواده را تأمين میکرد.
دوران تولد
حسین، برادر شهيد از بدو تولد شهيد چنين بيان میکند که قبل از تولد شهيد وضعيت مالی خانواده خيلی ضعيف بود. پدر مرحوممان از طريق کارگری در حمام امرار معاش میکردند و به زور مخارج خانواده را میتوانستند تامين کنند. بعد از تولد شهيد وضعيت قبلی بر خانواده حکمفرما بود و میتوان گفت خانواده فقيری بوديم و خواستههای ما هيچ وقت تامين نمیشد. به همين دليل هيچ يک از بچههای خانواده نتوانستند در مهد کودک و مکتب خانه نام نويسي کنند اما از سوي ديگر همه ما به اين وضع عادت داشتيم و تقاضايی نمی کرديم که پدرمان از اينکه نمیتواند آن را تامين کند شرمنده شود. به همين خاطر تک تک اعضای خانواده پيش پدرمان از احترام خاصی برخوردار بودیم.
دوران کودکی
فریدون از من دو سال کوچک بود. بيشتر کارهايم را با همراهی او انجام میدادم. کودکی بسيار آرام و خوش برخورد بود. به همين خاطر پيش اعضای خانواده همسايگان و خويشاوندان از احترام خاصی برخوردار بود. همه او را از صميم قلب دوست داشتند. وضعيت مالی خانواده در دوران کودکی فریدون همان روال قبلی خود را داشت و پدر مرحوممان به کار قبلی خود مشغول بودند و از بدو تولد تا زمان شهادتش در محله حسن عسگری علي آباد سکونت داشتيم.
دوران تحصیل ابتدایی
به همراه پدرمان برای گذراندن دوره ابتدائی در مدرسه چهارم آبان شهرستان اردبيل ثبت نام کرد. وضعيت تحصيلی او در اين دوران بسيار خوب بود. تمام تکاليف مدرسهاش را به تنهايی انجام میداد و با تمام هم بازيها هم کلاسيهای خود بسيار مهربان و رئوف بود. در انجام تکاليف به همکلاسیهايش کمک میکرد.
دوران انقلاب اسلامی
با اينکه سن و سال کمی داشت اما در تظاهرات و راهپيمايیهای عليه رژيم طاغوت، حضور فعال داشت. علی رغم اينکه روزها در تظاهرات شرکت میکرد؛ شبها نيز به همراه دوستان خود در سطح شهرستان اردبيل عکس و اعلاميههای حضرت امام خمينی (ره) را پخش میکردند. جلساتي تشکيل میدادند و جوانان محل سکونتمان و محلات ديگر را بر عليه رژيم طاغوت تشويق میکردند.
دوران تحصیل در مدرسه راهنمایی و ترک تحصیل
بعد از اينکه دوره ابتدایی را با موفقيت به پايان رساند برای گذراندن دوره راهنمايی در سال تحصيلی 56-55 در مدرسه ديباج شهرستان اردبيل ثبت نام کرد و در سال تحصيلي 60-59 دوره راهنمايی را به پايان رساند. بعد از پيروزی شکوهمند انقلاب اسلامی برای اينکه تمام وقت خود را در اختيار نظام مقدس جمهوری اسلامی قرار دهد بعد از دوره راهنمايی ترک تحصيل کرد و تمام وقت در پايگاههای مسجد محل سکونتمان و محلات ديگر حضور داشت و به کار ديگری مشغول نبود. از دوران کودکي به نماز اول وقت حساسيت خاصی داشت. نديدم که در روزه گرفتن و انجام وظایف شرعی کاهل باشند. علی رغم اينکه در پايگاههای مساجد داشتند؛ در تمام مراسمات مسجد شرکت میکردند به ورزش رزمي علاقه وافري داشتند.
به روایت همرزم
قهرمانی، همرزم شهيد میگويد: من و فریدون به همراه بسيجيان بعد از گذراندن آموزش مقدماتی از جلوی آقا مسجدی اردبيل در تاريخ هجدهم مرداد 1362 به تبريز اعزام شديم و در تبريز نيز بعد از گذراندن يک ماه آموزش به جبهه اعزام شديم. در منطقه جنگی شلمچه، در گردان تبليغات فعاليت میکرديم که وظيفه ما در منطقه به کار انداختن بلندگوها هنگام عمليات بود که آهنگهای آهنگران و ديگر آهنگهایی که روحيه بسيجيان را دو چندان میکرد پخش میکرديم. فریدون، فردی مومن و خداشناس بود و بسيجيان را برای انجام کارهای خوب تشويق میکرد و با اينکه از همه جا بمب مثل باران بر سر رزمندگان میباريد فریدون از نماز اول وقت دست بر نمیداشت. در جبهه بعنوان يک روانشناس عمل میکردند بعضی اوقات ديده میشد که رزمندگان سر مسائل کوچک با هم رو در رو میشدند و برای اينکه دعوای بين رزمندگان صورت نگيرد پا پيش می گذاشتند و قضيه را حل و فصل می کردند.
شهادت
عليرغم اينکه وظيفه او در جبهه تبليغات بود اما در خط مقدم نيز با دشمن میجنگيد و هيچ وقت دست از فعاليت برنمیداشت. وقتي هواپيماهای رژيم بعثی منطقه را بمباران شيميايی کرد. فریدون در نوزدهم فروردین 1366 در عملیات والفجر8 در اثر اصابت شیمیایی به شهادت رسید و به یاران شهیدش پیوست. پیکر مطهر او را در گلزار شهدای غریبان اردبیل به خاک سپردند.
انتهای پیام/