نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - تاریخ شفاهی
گفتگوی تصویری با جانبازکرمانشاهی«امان اله غلامی چقا کبودی»
«امان‌اله غلامی‌چقا‌کبودی»‌ می‌گوید: وارد گروه اطلاعات رمضان(برون مرزی) عراق شدیم. بعد از 6 ماه که برگشتم، بانه را بمباران کردند من داشتم به عیادت یکی از دوستانم می رفتم که مجروح شده بود، من هم مثل گردبادی به آسمان پرتاب شدم و به زمین خوردم و دچار موج گرفتگی شدم.
کد خبر: ۵۷۴۰۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۳۱

روایتی شنیدنی از جانباز کرمانشاهی«اقبال امیری»
«اقبال امیری»‌ می‌گوید: در یگان‌های ویژه فرا ناجا مشغول به کار بودم که در مانور عملیاتی از راپل سقوط کردم و یک بار دیگر هم در اغتشاشات سال 1375 نیز مجروح شدم.
کد خبر: ۵۷۴۰۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۳۱

همسر شهید غریب در اسارت «تقی فدائی‌اسلام»
نوید شاهد استان سمنان به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به وطن، خاطراتی از همسر شهید غریب در اسارت «تقی فدائی‌اسلام» را در قالب کلیپ برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۷۳۹۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۳

گفتگوی تصویری با جانباز «حبیب اله کامرانی»
جانباز «حبیب اله کامرانی» می‌گوید: در منطقه کامیاران و در تاریخ 24 تیرماه 1367 که ضد انقلاب وارد منطقه شده بود ما هم جزو گردان ضربت بودیم. منطقه را پاکسازی می‌کردیم که به کمین دشمن افتادیم و پنج تیر مستقیم به من اصابت کرد و من مجروح شدم.
کد خبر: ۵۷۳۷۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۰

گفتگوی تصویری با آزاده جانباز«نادر بهرامی»
آزاده جانباز«نادر بهرامی» می‌گوید: من در منطقه موسیان به اسارت درآمدم که ما را به پادگان الرشید انتقال دادند و از آنجا هم ما را به پادگانی نزدیک شهر صلاح الدین بردند. عراقی ها اگر ما را شکنجه نمی‌کردند روزشان شب نمی‌شد و این کار هر روز ما در آن سا‌ل‌های اسارت بود.
کد خبر: ۵۷۳۷۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۰

گفتگوی تصویری با آزاده جانباز «مرتضی کنجابی»
آزاده جانباز «مرتضی کنجابی» می‌گوید:چهار ماه اول در خفقان کامل و شکنجه می‌شدیم بعد از آن که اوضاع یک مقدار آرام شد شروع کردیم به ساخت کاردستی که عراقی‌ها مات مانده بودند که ما با دست خالی چطور این کار را انجام می‌دهیم.
کد خبر: ۵۷۲۹۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۹

گفتگوی تصویری با جانباز «آرام احمدی»
«آرام احمدی» می‌گوید: مهرماه سال 1400 در جهاد سازندگی سپاه مشغول به کار در یک پادگان قدیمی در شهرستان سنقر بودم هر چند منطقه نظامی هم نبود، روی مین رفتم و از پای سمت راستم قطع عضو شدم.
کد خبر: ۵۷۲۹۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۸

گفتگوی تصویری با آزاده جانباز «فرامرز شمشیری»
«فرامرز شمشیری» می‌گوید: اسارت از مرگ هم سخت‌تر بود. خبری از خانواده نداشتیم ما را شکنجه می‌کردند و عنوان مفقودالاثر به ما داده بودند.
کد خبر: ۵۷۲۹۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۸

گفتگوی تصویری با جانباز «احمد علی امامیان»
«احمد علی امامیان» می‌گوید: سال 1363 در حال ترخیص سربازان بودیم که عملیات پادگان ابوذر توسط منافقین لو رفت و نیروی هوایی ارتش بعث عراق به طور ناجوانمردانه در سه مرحله پادگان را مورد حمله قرار دادند. خیلی از نیروها جلوی چشمم پَرپَر شدند که هیچگاه آن لحظات را فراموش نمی‌کنم.
کد خبر: ۵۷۲۳۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۸

گفتگوی تصویری با جانباز آزاده «حمیدرضا پروانه»
«حمیدرضا پروانه» می‌گوید: در تاریخ 30 مردادماه وارد منطقه سومار شدیم، بعد از 48 ساعت نیروهای بعثی ما را محاصره کردند. زمانی که اسیر شدیم بند پوتین‌هایمان را باز کردند و دست و پاهایمان را با آن بستند. ما را در ارتفاعات 402 ما را پیاده کردند و از همان بالا من را به سمت پایین پرت کردند و من از سمت پای چپ مجروح شدم.
کد خبر: ۵۷۲۳۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۷

تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «حسن غلامی» می‌گوید: پسرم می‌گفت؛ مادر اگه غذا را خوب خوردید و گفتید الحمدالله سیر شدیم اینجور نیست، باید حتما به فکر کسی که ندارد باشید و به او کمک کنید. می‌گفت؛ باید بروم. گفتم نرو، گفت نمیتوانم بمانم، برادرهایم در جبهه دارند کشته می‌شوند من چطور در خانه بمانم؟!
کد خبر: ۵۷۲۲۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۷

گفتگوی تصویری با آزاده جانباز «جهانگیر قبادی»
آزاده جانباز «جهانگیر قبادی»، می‌گوید: در اسارت بودن یک دقیقه‌اش هم زیاد است. اربعین سال 68 شب، حدود هزار نفری در قسمت ما جمع شدند تصمیم گرفتیم با هم عکس‌های صدام را پایین بیاوریم.
کد خبر: ۵۷۱۹۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۲

روایتی شنیدنی از آزاده جانباز «برومند یاری»
«برومند یاری»، می‌گوید: در منطقه موسیان- دهلران مستقر بودیم که محاصره شدیم و به اسارت عراقی‌ها در آمدیم. هر روز از 8 صبح تا 5 عصر بعثی‌ها شروع به شکنجه می‌کردند.
کد خبر: ۵۷۱۹۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۲

گفتگوی تصویری با آزاده و جانباز«امامعلی سهیلی»
«امامعلی سهیلی» می‌گوید: راننده اداره راه و ترابری بودم به تمام مناطق جنگی اعزام می‌شدم تا اینکه به اسارت بعثی‌ها درآمدم. 45روز در یک سلول بودیم با ابعاد بسیارکوچک و شب و روز به اندازه‌ی یک نشستن با زانوهای جمع شده، گذراندیم.
کد خبر: ۵۷۱۹۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۰

گفتگوی تصویری با جانباز«امین کاکایی نسب»
«امین کاکایی نسب» می‌گوید: یکی از خمپاره ها به تیوتای همرزمانمان اصابت کرد که روده یکی از برادران وسط خیابان افتاده بود. از او می‌پرسیدم اصغر جان در چه حالی، در جواب می‌گفت: خیلی خوبم، در آن حالت ابراز خوبی می‌کرد و این موضوع همیشه برای من ماندگار شد.
کد خبر: ۵۷۱۶۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۴

گفتگوی تصویری با جانباز«بخش علی عزتی»
جانباز«بخش علی عزتی» می‌گوید: بعد از اتمام دوره آموزشی به منطقه مهران اعزام شدیم وقتی فرمان حمله صادر شد به طرف چنگوله رفتیم حین عملیات ترکش خمپاره به من اصابت کرد. رزمندگان با شوق وارد جبهه شده بودند و برای شهادت از هم سبقت می‌گرفتند.
کد خبر: ۵۷۱۶۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۵

روایتی شنیدنی از جانباز کرمانشاهی «تورج حیدری»
«تورج حیدری» می‌گوید: منافقین اسلام آباد رو گرفته بودند و ما قبل از اسلام آباد مجبور شدیم که بمانیم. دو هواپیمای عراق به یکباره آمدند و منطقه را به بمب بستند که متأسفانه همان لحظه، خواهر و 6 خواهر زاده‌ام شهید و 2 خواهر دیگرم نیز جانباز شدند. در یک چشم بهم زدن 36 جانباز و 10 نفر شهید دادیم.
کد خبر: ۵۷۱۶۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۴

گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده کرمانشاهی«امین عیسی پور»
«امین عیسی پور»‌می‌گوید: 21 ساله بودم که علاقه زیادی به لباس نظامی داشتم. وارد کادر ارتش شدم و بعد از یک سال آموزش به منطقه عملیاتی عین خوش اهواز منتقل شدم و در گردان 199 ، گروهان دو حضور داشتم. خط مقدم بودیم در تاریخ 21 تیرماه 1367 عملیات آغاز شد، دشمن به ما خیلی نزدیک شده بود، به سمت گردان برگشتیم که به اسارت عراقی‌ها درآمدیم.
کد خبر: ۵۷۰۹۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳

گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده کرمانشاهی«فرزاد احمدی»
«فرزاد احمدی» می گوید:28 ماه در مناطق جنگی خدمت کردم. 10 روز به پایان خدمتم مانده بود که اسیر شدم. در مناطق کردستان، صالح آباد ایلام، سومار و نفت شهرحضور داشتم.
کد خبر: ۵۷۰۹۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳

گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی«عادل باقری»
«عادل باقری» می‌گوید: سال 1367 پنج روز در محاصره دشمن قرار گرفتیم به خاطر نجات یکی از دوستانم که روی دوشم بود از یک شیار می‌خواستیم عبور کنیم که رو به نیروهای خودی بیایم غافل از اینکه آنها نیروی خودی نبودند به دام بعثی‌ها افتادیم.
کد خبر: ۵۷۰۹۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳