سه‌شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۰۸
هيچ آرزويي جز روحاني بودن و خدمت به اسلام و مسلمين نداشت.

نام: محمد رئوف حسين زاده

تولد: 1306

محل شهادت: ربودن شب هنگام در جلسه ای در روستاي مهماندار توسط ضد انقلاب

تاریخ شهادت: 13/7/1361

 

 

خاطرات خانم عايشه قادري همسر شهيد , طی مصاحبه ای از ایشان

 

 1 - چه ارزش هايي در ايشان ديديد كه پاسخ مثبت داديد؟

به خاطر روحاني بودن وي بود كه ايشان داشت.

 2 - وضع مالي و اقتصادي تان چگونه بود؟

در سطح پائيني قرار داشت.

 3 - شهيد چه ويژگي هاي اخلاقي و رفتاري داشتند؟

داراي اخلاق بسيار پسنديده اي بود و مسلمان معتقد و متديني بود.

 4 - بيشتر اوقات فراغت و بيكاري خود را چگونه مي گذراند؟

به مطالعه كتب مذهبي مي پرداخت و به كشاورزي اشتغال داشت.

 5 - به چه چيزها و چه افرادي خيلي علاقه داشت؟

در همان اوان كودكي والدينش فوت كرده بودند و با برادران روحاني صميميت زيادي داشت.

 6 - روابطش با پدر و مادر و پدر و مادر شما چگونه بود؟

والدينش فوت كرده بودند.

 7 - روابط شهيد با خانواده و فرزندان، نحوه گذشت و ايثار ايشان نسبت به مسائل خانوادگي چگونه بود؟

رفتار بسيار خوبي داشت و كسي ناراحتي و يا گلايه اي از او نداشت.

 8 - چه صحبت ها و يا توصيه هايي به شما مي كرد؟

توصيه به بچه ها مي كرد، مبني بر اينكه اخلاق خوب داشته باشيد و درس و قرآن بخوانيد و معاشرت مناسب داشته باشيد.

 9 - چه آرزو و خواسته هايي داشت؟ بزرگترين آرزويش چه بود؟

هيچ آرزويي جز روحاني بودن و خدمت به اسلام و مسلمين نداشت.

 10 - فعاليت ها و مواضع و نظرات سياسي اش چگونه بود؟

هميشه با گروهك هاي ضدانقلاب مبارزه مي كرد. با عوامل آنها به زد و خورد مي پرداخت و در آخر به خاطر همين قضايا بود كه منجر به شهادت ايشان از طرف گروهك ها گرديد.

 11 - اگر به جبهه مي رفت، چرا و با چه انگيزه مي رفت؟

اخلاقش با من و خانواده اش بسيار خوب بود و داراي خصوصيات مهمان نوازي بود.

 12 - وقتي از جبهه برمي گشت چه مي گفت؟

ايشان ضمن اينكه به مسائل شرعي و روحانيت مي رسيد و به راهنمايي و ارشاد مردم مي پرداخت، بيشتر اوقاتش را به كار كشاورزي مي پرداخت و در هنگام شهادت دست هايش پينه بود كه از كار كردن عايدش شده بود.

 1 - به طور كلي كدام يك از خصوصيات شخصيتي شهيد را بيش از خصوصيات ديگرش دوست داشتيد؟

شهيد داراي اخلاق پسنديده و بسيار دوست داشتني بود.

 14 - چه خاطرات ديگري از او به ياد داريد؟

خاطره ميهمان نوازي و به درد مردم رسيدن و پرداختن به راهنمايي مردم.

 

خاطرات پراكنده:

اين شهيد گرانقدر زماني كه با اشرار و ضدانقلاب زد و خورد داشتند، اشرار از ايشان خواستند كه دست از دولت جمهوري اسلامي بردارند و از آن حمايت نكنند، ولي ايشان گفتند من راضي به شهادت هستم، ولي دست دوستي به شما دراز نمي كنم و بارها اشرار و ضدانقلاب ايشان را تهديد به مرگ كرده بودند كه دست از حمايت دولت اسلامي بردارد ولي ايشان گفتند بنده تا آخرين قطره خون مي ايستم تا جائي كه حتي به وسيله ايادي ضدانقلاب ايشان را به كوخه مي برند و آشكارا تهديد به شهادت مي كنند و اين عزيز با كمال شجاعت و شهامت فرمودند كه شهادت آرزوي من است و دست از حمايت اين دولت برنمي دارم تااينكه توسط هفت تن از ايادي كفر اول چشمهايشان را مي بندند و به وسيله دست پروردگان آمريكا، ابتدا منطقة‌ ايشان را اشغال مي كنند و بعد او را به اطراف روستا انتقال داده و در آنجا به شهادت مي رسانند.

 

منبع : مرکز اسناد

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده