سالروز شهادت
و آنچنان زندگی کن که گوئی عمری دراز در پیش داری . با گذشت زمان و روند تند عمر ما روز بروز به مرگ نزدیکتر می شویم و باید آماده باشیم تا بار سفر را از این دنیا با تمام رو سیاهی بسته

شهید محمد صالحی درتاریخ یکم فروردین ماه سال 39 شهر دلیجان متولد شد .

پدرش علی نام داشت.وی تامقطع سیکل تحصیل کردو قبل ازشهادت به عنوان کارمندمهمات سازی صنایع دفاع اشتغال داشت . نامبرده متاهل بود که حاصل این ازدواج 1 پسر می باشد.این شهیددرسال 64 با عضویت بسیجی به جبهه اعزام شد ودرتاریخ بیست وهفتم دی ماه سال 1365 براثر شلیک درمنطقه عملیاتی کربلای 5 توسط غواصان دشمن به شهادت رسید.مزاراین شهیددر دلیجان واقع می باشد .

بنام ا...پاسدار خون شهیدان

آنچنان زندگی کن که گوئی فردا میخواهی بمیری و آنچنان زندگی کن که گوئی عمری دراز در پیش داری .

با گذشت زمان و روند تند عمر ما روز بروز به مرگ نزدیکتر می شویم و باید آماده باشیم تا بار سفر را از این دنیا با تمام رو سیاهی بسته و به دنیای ابدی پا نهیم حال چگونه رفتن و مردنی باشد و در آن دنیا جزء کدام دسته از انسانها باشیم خدا داند و اما رفتن ما از این دنیا در تصادف باشد یا در بیماری و مستی و جاهلی یا بعد از گذشت 70 الی 100 سال عمری به ثمر باشد خدا داند . و با رفتن ما مرگی باشد در راه ا...و مرگی باشد که رضای خدا در آن باشد و خود خدادرکتابش قرآن می فرماید:و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل ا...امواتاً بل احیا عند ربهم یرزقون کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده نپندارید بلکه آنان زنده اند و نزد خدا روزی می خورند.

بی صبری نتیجه غفلت از آخرت است چون اکثر انسانها... گرفتار دنیا هستند و هر گاه کسی از بندگانش از دنیا برود بی تابی کرده و ناراحت هستند و زود از پا در می آیند و بی صبری را از حد گذرانده مانند کسی که انگار قصد دارد همیشه در دنیا مانده و می گوید هرکس از دنیا رفت تمام شده و نیست شده است حال اگر می دانست که آنکه مرده و از دنیا رفته مسافری بوده که زودتر به مقصد رسیده و او هم بزودی باید به او ملحق شود چنین بی صبری نمی کرد پروردگارا معبودا و یا ربی تو خودت شاهدی که من در این لحظه جز توبه احدی دگر نمی اندیشم و تنها از وجود پاک تقاضا دارم که در آن دنیا با فضل و کرمت با من برخورد کنی تا با عدل و دادگریت که اگر بغیر از این باشد این حقیر بنده ای رو سیاه بیش نیستم .

بیم از این است که مبادا در روز جزاء و محشرموردعفو وبخشش درگاهت واقع نشوم .

مادرم امیدوارم وقتی خبر شهادت مرا شنیدی چون کوه استوار به ایستی و دستهایت را به سوی آسمان بلند کرده و این ندا را سر دهی که خدایا این امانتی را که خود به من عطا فرموده ای حال پس گرفته ای و خود میدانی و بس . مادرم به خدا قسم زبانم لال است که چگونه از این همه زحمات و رنجهائی که برای بزرگ کردن من کشیدی قدردانی کنم . و می دانم با آن همه مشقت و زجری که برای من متحمل شدی باآن فقر مادی که درزندگی تان بود حال طاقت نداری که خبر کشته شدن مرا بشنوی ولی مادر بدان که همه ما و شما دیر یا زود باید به سوی خدا باز گردیم .

والسلام و علیکم

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزا

منبع: برگرفته از اسناد شهید در مخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده