وصيتنامه شهيد والامقام محمدرضا ضياء اصغرپور
يکشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۵۴
خداوندا ، تنها آرزوى من شهادت در راه توست دوست دارم در راه تو بارها بميرم و زنده شوم و دوباره به شهادت برسم ، دوست دارم مثل يك شمع بسوزم تا تو اى خدا آرزويم را برآورده كنى ، افسوس كه عشقى كه بتو دارم نمىتوانم برروى كاغذ آورم و دوست داشتم مىتوانستم با قطرات اشك كه پاك كننده گناهانم است وصيتنامه را مىنوشتم
نام :محمدرضا
نام خانوادگى :ضياءاصغرپور
نام پدر :عيسى
تاريختولد :17/10/1346
ش.ش :12484
محلصدورشناسنامه :تهران
تاريخ شهادت :28/10/65
« بسم الله الرحمن الرحيم »وصيتنامه شهيد محمدرضا ضياء اصغرپور
با نام او كه توفيق جهاد در راهش را نصيب ما كرد و با سلام به « آقا امام زمان (عج) » و سلام به رهبر كبير انقلاب اسلامى « امام امت » و با درود به روح پرفتوح شهداء راه اسلام و سلام به كليه خانوادههاى شهداء جانبازان اسراء و مفقودين عزيز .
يا ايتها النفس المطمئنه ارجى الى ربك راضيه مرضيه فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى .
حيلت رها كن عاشقا ديوانه شو ، ديوانه شو تو در دل آتش درآپروانه شو ، پروانه شو هم خويش را آواره كن هم خانه را ويرانه كن وانگه بيا با عاشقان هم ناله شو ، هم ناله شو تو ليلة القدرى برو تا ليلة القدرى شوى پروانه شو ، پروانه شو از عشق او ديوانه شو *****در مكتب اسلام شهادت نابودى نيست بلكه يك سعادت ، يك تولد ، و يك هديه الهى است ، من كه با ميل و اراده خود حاضر شدم به جبهههاى نور عليه ظلمت روانه شوم مصمم هستم كه تا آخرين نفس ، و تا آخرين لحظه و آخرين قطره خون در راه خدا و در راه پيروزى اسلام و نابودى هرچه سريعتر خود فروختگان به شرق و غرب و آزادسازى كربلا و قدس عزيز از لوث متجاوزين ايستادگى نمايم .
خدايا : مرا ببخش و بيامرز و در آن دنيا از عذابت مصون و محفوظم بدار ، مولاى من بنده خاص تو باشم مولاى من ، تو بزرگ و مهربانى و اگر مرا نبخشى چه كنم بارها در گناه غرق شدم و بارها به آغوش شيطان رفتم اما تو من را باز گرداندى و توفيق جهاد در راهت را نصيبم كردى .
خدايا نمىدانم چگونه قدردانى و تشكر كنم . چندين سال است كه آرزوى شهادت را طلب كردم در صورتى كه ميدانستم لياقت چنين آرزويى را ندارم .
خداوندا ، تنها آرزوى من شهادت در راه توست دوست دارم در راه تو بارها بميرم و زنده شوم و دوباره به شهادت برسم ، دوست دارم مثل يك شمع بسوزم تا تو اى خدا آرزويم را برآورده كنى ، افسوس كه عشقى كه بتو دارم نمىتوانم برروى كاغذ آورم و دوست داشتم مىتوانستم با قطرات اشك كه پاك كننده گناهانم است وصيتنامه را مىنوشتم ، و اى خداى من به هر شكل كه ميخواهى مرا به شهادت برسان و بدنم را همانطور كه دوست داريد از بين ببر تا بلكه باعث آمرزش گناهانم شود .
اماما تو حسين زمان منى و من حر گناهكار و خجل هستم و در نزد تو اميد دارم كه مرا حرگونه بپذيرى .
پدر : از شما متشكرم كه با آمدن من به جبهه موافقت كردى انشاءالله كه اين بزرگوارى در پيش « حضرت حق » فراموش نخواهد شد .
و تو اى مادرم : سلام و درود من بر تو باد كه بر احساسات مادرانهات غلبه كرديد و پيروز شدى و فرزندت را روانه ميدان نبرد كرى . آرى چه نيكو به عهد خود وفا نمودى من به وجود تو اى مادر كه از سلاله « فاطمه زهرا (س) » هستى افتخار ميكنم .
خواهرانم : شما زينب وار زندگى كنيد و رسالت خود را فراموش نكنيد و هميشه حجابتان را سنگر خود بدانيد .
برادرانم : راه خدا بهترين و برترين راههاست بكوشيد ، بكوشيد كه اين راه ، راه انبياء و امامان مىباشد ادامه دهندهاش باشيد تا رستگار شويد .
جوانان عزيز : اى جوانانى كه هنوز نتوانستيد به هواى نفس خود مغلوب شويد و بدنبال شيطان راه افتادهايد و به كارهاى زشت مىپردازيد بدانيد كه هر عشق پايان پذير است بجز عشق به خداوند تبارك و تعالى ، هنوز دير نشده است از مرداب شهوات و بدبختىها بيرون بيائيد و به قافله كوى دوست بشتابيد ، بشتابيد كه فردا دير است و به يك چشم بهم زدن اين دنياى فانى را پشت سر خواهيد گذاشت . و از شما برادران عزيز حزب الهى تقاضا دارم كه با اينها با رفتار اسلامى برخورد كنند و سعى كنند هر طور شده آنها را از غفلت به عزت رهنما باشند .
برادران عزيزم : در بسيج سعى كنيد هميشه رهرو راه « امام امت » باشيد و شهيدان را فراموش نكنيد و با جان و دل براى اسلام بكوشيد كه كار براى خداوند لذتى عجيب دارد و قرآن را بخوانيد و در زندگىتان با قرآن باشيد و از قرآن عبرت بگيريد .
از كليه افرادى كه مرا مىشناسند ميخواهم كه مرا ببخشند و حلالم كنند و اگر هر
گروهى الوداع كرديم و رفتيم دل از مادر جدا كرديم و رفتيم نداشتيم توشه راه غريبى توكل بر خدا كرديم و رفتيم اگر بارگران بوديم و رفتيم اگر نامهربان بوديم و رفتيم شما با خانمان خود بمانيد كه ما بىخانمان بوديم و رفتيم در ضمن مقدارى نماز قضا دارم و همچنين دو ماه روزه و مقدارى كه پول مىباشد باصلاح پدر و مادرم خرج شود . خدايا ، خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار محمدرضا ضياء اصغرپور 25/9/65
منبع: مرکزاسنادبنیادشهیدوامورایثاگران تهران بزرگ
نام خانوادگى :ضياءاصغرپور
نام پدر :عيسى
تاريختولد :17/10/1346
ش.ش :12484
محلصدورشناسنامه :تهران
تاريخ شهادت :28/10/65
« بسم الله الرحمن الرحيم »وصيتنامه شهيد محمدرضا ضياء اصغرپور
با نام او كه توفيق جهاد در راهش را نصيب ما كرد و با سلام به « آقا امام زمان (عج) » و سلام به رهبر كبير انقلاب اسلامى « امام امت » و با درود به روح پرفتوح شهداء راه اسلام و سلام به كليه خانوادههاى شهداء جانبازان اسراء و مفقودين عزيز .
يا ايتها النفس المطمئنه ارجى الى ربك راضيه مرضيه فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى .
حيلت رها كن عاشقا ديوانه شو ، ديوانه شو تو در دل آتش درآپروانه شو ، پروانه شو هم خويش را آواره كن هم خانه را ويرانه كن وانگه بيا با عاشقان هم ناله شو ، هم ناله شو تو ليلة القدرى برو تا ليلة القدرى شوى پروانه شو ، پروانه شو از عشق او ديوانه شو *****در مكتب اسلام شهادت نابودى نيست بلكه يك سعادت ، يك تولد ، و يك هديه الهى است ، من كه با ميل و اراده خود حاضر شدم به جبهههاى نور عليه ظلمت روانه شوم مصمم هستم كه تا آخرين نفس ، و تا آخرين لحظه و آخرين قطره خون در راه خدا و در راه پيروزى اسلام و نابودى هرچه سريعتر خود فروختگان به شرق و غرب و آزادسازى كربلا و قدس عزيز از لوث متجاوزين ايستادگى نمايم .
خدايا : مرا ببخش و بيامرز و در آن دنيا از عذابت مصون و محفوظم بدار ، مولاى من بنده خاص تو باشم مولاى من ، تو بزرگ و مهربانى و اگر مرا نبخشى چه كنم بارها در گناه غرق شدم و بارها به آغوش شيطان رفتم اما تو من را باز گرداندى و توفيق جهاد در راهت را نصيبم كردى .
خدايا نمىدانم چگونه قدردانى و تشكر كنم . چندين سال است كه آرزوى شهادت را طلب كردم در صورتى كه ميدانستم لياقت چنين آرزويى را ندارم .
خداوندا ، تنها آرزوى من شهادت در راه توست دوست دارم در راه تو بارها بميرم و زنده شوم و دوباره به شهادت برسم ، دوست دارم مثل يك شمع بسوزم تا تو اى خدا آرزويم را برآورده كنى ، افسوس كه عشقى كه بتو دارم نمىتوانم برروى كاغذ آورم و دوست داشتم مىتوانستم با قطرات اشك كه پاك كننده گناهانم است وصيتنامه را مىنوشتم ، و اى خداى من به هر شكل كه ميخواهى مرا به شهادت برسان و بدنم را همانطور كه دوست داريد از بين ببر تا بلكه باعث آمرزش گناهانم شود .
اماما تو حسين زمان منى و من حر گناهكار و خجل هستم و در نزد تو اميد دارم كه مرا حرگونه بپذيرى .
پدر : از شما متشكرم كه با آمدن من به جبهه موافقت كردى انشاءالله كه اين بزرگوارى در پيش « حضرت حق » فراموش نخواهد شد .
و تو اى مادرم : سلام و درود من بر تو باد كه بر احساسات مادرانهات غلبه كرديد و پيروز شدى و فرزندت را روانه ميدان نبرد كرى . آرى چه نيكو به عهد خود وفا نمودى من به وجود تو اى مادر كه از سلاله « فاطمه زهرا (س) » هستى افتخار ميكنم .
خواهرانم : شما زينب وار زندگى كنيد و رسالت خود را فراموش نكنيد و هميشه حجابتان را سنگر خود بدانيد .
برادرانم : راه خدا بهترين و برترين راههاست بكوشيد ، بكوشيد كه اين راه ، راه انبياء و امامان مىباشد ادامه دهندهاش باشيد تا رستگار شويد .
جوانان عزيز : اى جوانانى كه هنوز نتوانستيد به هواى نفس خود مغلوب شويد و بدنبال شيطان راه افتادهايد و به كارهاى زشت مىپردازيد بدانيد كه هر عشق پايان پذير است بجز عشق به خداوند تبارك و تعالى ، هنوز دير نشده است از مرداب شهوات و بدبختىها بيرون بيائيد و به قافله كوى دوست بشتابيد ، بشتابيد كه فردا دير است و به يك چشم بهم زدن اين دنياى فانى را پشت سر خواهيد گذاشت . و از شما برادران عزيز حزب الهى تقاضا دارم كه با اينها با رفتار اسلامى برخورد كنند و سعى كنند هر طور شده آنها را از غفلت به عزت رهنما باشند .
برادران عزيزم : در بسيج سعى كنيد هميشه رهرو راه « امام امت » باشيد و شهيدان را فراموش نكنيد و با جان و دل براى اسلام بكوشيد كه كار براى خداوند لذتى عجيب دارد و قرآن را بخوانيد و در زندگىتان با قرآن باشيد و از قرآن عبرت بگيريد .
از كليه افرادى كه مرا مىشناسند ميخواهم كه مرا ببخشند و حلالم كنند و اگر هر
گروهى الوداع كرديم و رفتيم دل از مادر جدا كرديم و رفتيم نداشتيم توشه راه غريبى توكل بر خدا كرديم و رفتيم اگر بارگران بوديم و رفتيم اگر نامهربان بوديم و رفتيم شما با خانمان خود بمانيد كه ما بىخانمان بوديم و رفتيم در ضمن مقدارى نماز قضا دارم و همچنين دو ماه روزه و مقدارى كه پول مىباشد باصلاح پدر و مادرم خرج شود . خدايا ، خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار محمدرضا ضياء اصغرپور 25/9/65
منبع: مرکزاسنادبنیادشهیدوامورایثاگران تهران بزرگ
نظر شما