نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات از شهید
ابراهیم شهبازی در برادر «شهید اسماعیل شهبازی قوزلو» می گوید: باید جوانمردانه در برابردشمنان مقاومت کنیم.
کد خبر: ۴۵۳۹۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۳

محسن گفت: «نمیشه. ساعت 3 حرکته. امام فرموده اگر یک نفر هم در خانه باشه، باید به جبهه بره.»
کد خبر: ۴۵۳۳۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۳

شهید مدافع حرم سرهنگ پاسدار مهدی دهقان یزدلی
مهدی دهقان یزدلی در مورخه 1358/2/31 در منزل حاج احمد زیارتی یزدل بدنیا آمده است .او بعنوان نیروی پشتیبان رزم در جبهه سوریه انجام وظیفه می کرده است آنها بدلیل تهدیدات استکبار جهانی و رژیم جعلی اسرائیل با حمله موشکی بر علیه پایگا هشان بارها تغییر موضع می دهند . اما در نخستین ساعات روز دوشنبه مورخه 1397/1/20بر اثر اصابت 3 موشک از 8 موشک شلیک شده از جنگندهایF-15 دشمن صهیونیستی که از خاک لبنان به پایگاه هوایی (تی 4) در استان حمص سوریه شلیک می کنند به همراه شش نفر از همرزمانش به شهادت می رسند.
کد خبر: ۴۵۲۹۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۲۹

خاطرات;
شهید غلامحسین تیموری در سال 1310در روستای احشام قایدها از توابع شهرستان خورموج به دنیا آمد. باشروع جنگ عازم جبهه جنگ شد،وسرانجام در تاریخ 1361/01/02 به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۵۲۵۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۲۴

شهید فروردین ماه;
شهید محمود خاج در سال ۱۳۴۰ در چهار برج در یک خانواده کارگری به دنیا آمد.در سال ۵۹ در کمیته ۴۸ آبادان که جز سپاه پاسداران بود فی سبیل الله فعالیت کرد در روز ۲۸ اسفند به همراه کاروان روانه کربلا شد و پس از ۳ روز تلاش و خدمت در خط مقدم جبهه شوش بر اثر ترکش خمپاره به دیار حق شتافت.
کد خبر: ۴۵۲۳۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۱۹

بهار سال ۶۷ از راه رسیده بود و منوچهر آرپی جی زن عملیات والفجر ۱۰ گوش به زنگ آغاز حمله بود فرمان حمله صادر شد و منوچهر هداوند میرزایی آنچنان که خود در وصیت نامه اش آورده است جان عزیزش را قربانی انقلاب و امام عزیز کرد
کد خبر: ۴۵۱۸۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۰۶

پرهيز از عصباني شدن و استفاده نمودن از جملاتي كه در شأن مسئول نيست كه منجر به سبك نمودن و پايين آوردن ارزش خويش در بين نيروها خواهد شد
کد خبر: ۴۵۱۰۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۲۵

خاطراتی از شهید سید جمال احمد پناهی
سید جمال بود بلند شد دست دادیم و احوالپرسی، می خندید و از شب سختی که گذرانده بود می گفت از آتش دشمن، از تلاش بچه ها، خیلی سرحال بود نمی دانم چقدر طول کشید خداحافظی کردم و از او دور شدم در حالی که برایم دست تکان می داد. ساعتی نگذشته بود که خبر دادند سید جمال شهید شده یکه خوردم و متاثر، آخر ما از یک محله و مسجد بودیم لحظات آخر را در ذهنم مرور می کردم خوشحالی سید جمال بی دلیل نبود او می دانست لحظات آسمانی شدن نزدیک شده است.
کد خبر: ۴۵۰۶۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۱۹

خاطرات
افسوس که نمی توانم صحنۀ این جبهه را برای شما توصیف کنم درست است که شما همه جبهه بوده اید تمامی این مسائل را بهتر و واضح تر از من می دانید و لیکن این بار جبهه اوج دیگری دارد اینجا آنچنان صدای العفو با سوز و شوق عشق است که دیگر برادران را از جا بلند می کند و بسوی عشق یار و گفتن اللهم اغفر للمؤمنین می کشاند.
کد خبر: ۴۵۰۵۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۱۸

انالله و انااليه راجعون ما از خدائيم و بازگشتمان در هر زمانی که می خواهد باشد به سوی اوست چه اکنون که دوران جوانی را می گذرانيم يا در دورانی که ديگر پير شده ايم در هر صورت به سوی او باز می گرديم.
کد خبر: ۴۵۰۵۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۱۵

خاطراتی از شهید محمد علی تک
چند روز پس از بازگشت، شهيد كه خود را مهياي سفر به جبهه مي كرد مجدداً نزد مادر رفته و مي گويد در مورد آن قضيه كه گفتم ازدواج من منظور خاصي نداشتم مگر اينكه تكليف را از گردن خود برداشته و به گردن شما بياندازم و با دين كامل از دنيا بروم. نمي دانيم در زيارت امام هشتم بر او چه گذشته بود كه اينگونه خود را مهياي سفر مي كرد آري محمدعلي سفر كرد سفري طولاني كه 13 سال گذشت تا آنگونه كه خود مي خواست مفقودالاثر شود و تنها استخوان هاي بدنش خبر پرواز او را براي ما بياورند
کد خبر: ۴۵۰۰۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۰۷

روایتی خواندنی از حميد زواريان همرزم شهید «وجیه الله بیگلری بهادر» منتشر شد؛
نيروهاي جندالله از شهر سقز جهت کمک به ما به روستاي کسنزان آمدند و قرار شد به اتفاق به نيروهاي دشمن که در روستاهای همجوار مستقر بودند حمله کنيم. نيروهاي جند الله از يک طرف و برادر بيگلری و تعداد ديگری از برادران بسيجی و سپاهی از جناح ديگر به روستايی که کموله ها در آنجا مستقر بودند حمله کردند و در اين حمله بود که برادر بيگلری و تعدادی از همرزمان، به فيض عظيم شهادت نائل گشته و در رحمت حق آرميدند.
کد خبر: ۴۴۹۶۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۰۳

خاطرات به یادگار مانده از شهید «محمدرضا حیدرنژاد» منتشر شد؛
مادرش هر وقت از او می پرسد کجایی، چه کار می کنی؟ به مادرش می گفت: من زمینی میرم و هوایی بر می گردم، وقتی دوباره اصرار می کردیم، می گفت: ش، م، م(شهید می شوم می دانم) روز آخر که آمد مرخصی، ساکش را مادرش نگه داشت و نگذاشت که برود و گفت مامان جلوی ش، م، م، مرا نگیر. که رفت و آمدنش مرخصی آخرش بود که به حاجتش رسید. و روز تولد امام رضا به دنیا آمد و روز تولد امام رضا هم شهید شد.
کد خبر: ۴۴۹۵۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۳۰

حاج محمد حبیب اللهی؛
جانباز سرافراز محمد حبيب اللهي متولد 1332 از رزمندگان سربلند لشكر عاشورا كه در جنگ تحميلي به عنوان فرمانده گردان بوده است. در مبارزات جنگ تحميلي به درجه جانبازي نائل آمده است.
کد خبر: ۴۴۹۳۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۳۰

خاطراتی از شهید رضا کاتبی
هنگامی که رضا به مرخصی آمده بود شب موقع خواب رسید و روی زمین خوابید. من به او گفتم مادرجان رضا چرا روی زمین خوابیدی، گفت: مادر دوستان من در جبهه روی خاک و سنگ می خوابند اگر من در اینجا روی تشک با راحتی بخوابم در پیش آنها شرمنده می‌شوم پس بهتر است این جا هم روی زمین بخوابم تا وقتی که به جبهه رفتم وجدانم ناراحت نباشد و آنجا هم بتوانم به راحتی بخوابم.
کد خبر: ۴۴۹۱۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۷

مدیرعامل به‌نشر از انتشار کتاب «هم قسم» شرح زندگی و خاطرات ام یاسر؛ همسر شهید سید عباس موسوی، دبیرکل پیشین حزب الله لبنان توسط به‌نشر(انتشارات آستان قدس رضوی) همزمان با بیست و هفتمین سالگرد شهادت این شهید والامقام خبر داد.
کد خبر: ۴۴۹۱۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۷

روایتی از همرزم شهید «شمس الله سنارا» را در سالروز شهادتش می خوانید؛
عملیات شروع شده بود و آتش از آسمان و زمین می بارید. سید مهدی به اتفاق بی سیم چی از این طرف به آن طرف می دوید و همه جا را زیر نظر داشت. آنها طبق نقشه پیش می رفتند تا این که در منطقه عملیاتی فاو به رودخانه رسیدند.
کد خبر: ۴۴۹۰۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۵

خاطراتی از شهید محسن احمدزاده
رفتم بیرون که نان بگیرم. نانوایی بسته بود. جلوی خانه به محسن برخوردم. با موتور از راه رسیدم. گفتم:مادرجان! نانوایی بسته است، می ری یک جای دیگه چند تا نون بگیری؟. گفت: آره، چرا نمی رم؟. در را باز کردم و موتور را داخل حیاط گذاشت.گفتم: مگه نمی خوای بری نون بگیری؟. گفت: چرا می رم اما پیاده».گفتم: چرا با موتور نمیری؟.گفت: «موتور بیت الماله».کیسه را از من گرفت و رفت.
کد خبر: ۴۴۸۷۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۴

خاطراتی از شهید محمد حسن پریمی
من يك بسيجي‌ام، رهبرم را دوست دارم اسلام را دوست دارم،‌مي‌دوني اگر من و امثال من نرن هزاران پيرزن و پيرمرد ديگر از بين مي‌روند و در حالي كه اشك صورت سفيدش را نمناك مي‌كرد. خود را در آغوش برادر انداخت و گفت: مانعم نشو داداش من خوانده شدم و به آسمان نگاه كرد و گفت: به كرانه آبي خدا خوانده شدم.
کد خبر: ۴۴۸۶۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۸

مادر شهید «مصطفی زال‌نژاد» تعریف می‌کند: اوایلی که پسرم شهید شد با عکسش صحبت می‌کردم و می‌گفتم لحظه شهادت بر بالینت چه کسی بود؟ یک روز همسرش به من گفت که خواب آقا مصطفی را دیدم، او می‌گفت: «زمانی که زخمی شدم امام حسین (ع) به کنارم آمد.»
کد خبر: ۴۴۸۲۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۴