پدر شهید «علی ابوالفضلی» تعریف می‌کند: گفت می‌خواهم جبهه بروم من گفتم: من می‌خواهم برایت مغازه بخرم در آن باش. گفت: «نه! ناموسم در خطر است.» راجع به ائمه گفت، از امام حسین (ع) گفت، گفتم تو از ائمه اطهار نگو، این‌ها یک نور خدایی هستند.

ائمه اطهار، نور خدایی هستند

به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید «علی ابوالفضلی» پانزدهم بهمن ماه ۱۳۴۶، در شهرستان محمودآباد به دنیا آمد. پدرش عیسی و مادرش زرافشان نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند. به عنوان بسیج در جبهه حضور یافت. پنجم اسفندماه ۱۳۶۳، در بیمارستان شفاء تهران بر اثر شکنجه حزب بعث، شهید شد. مزار او در گلزار تسکا محله شهرستان محمودآباد قرار دارد.

خاطره‌ای از زبان پدر شهید «علی ابوالفضلی»:

ائمه اطهار، نور خدایی هستند

پدر شهید می‌گوید: به او گفتم می‌خواهم مغازه بخرم در مغازه کار کن گفت: نه، رفتیم مسجد برگشتیم گفت می‌خواهم جبهه بروم من گفتم: من می‌خواهم برایت مغازه بخرم در آن باش. گفت: «نه! ناموسم در خطر است.» راجع به ائمه گفت، از امام حسین گفت، گفتم تو از ائمه اطهار نگو، این‌ها یک نور خدایی هستند. در مورد حضرت علی اکبر گفت من جلوی حرفش را گرفتم، خدا گواه بود، ایستاد جلوی من و گفت: «تو روز قیامت جواب حضرت فاطمه (س) را چه می‌دهی؟» گفتم: من که خطا نکردم می‌گویم یک بار رفتی الان نرو پیش من کار کن. بعد در مورد حضرت علی اکبر گفت، حضرت ابوالفضل، بعد راجع به قادر سلمانی گفت: قادر سلمانی (شهید اهل شهرستان محمودآباد) روز قیامت دست حضرت زهرا (س) را بگیرد و بگوید این که از ما نیست. من دیگه حرفی نزدم و سکوت کردم.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده