چهارشنبه, ۲۶ دی ۱۳۸۶ ساعت ۰۶:۵۰
بر كسي پوشيده نيست كه فرهنگ شهادت همواره چه نقش شگرفي در رشد و بالندگي مسلمانان در صدر اسلام و همچنين رشد روزافزون اسلام در بين مناطق مختلف جهان در دوره هاي بعدي تاريخ ايفاء كرده است. پيروزي انقلاب اسلامي ايران و تداوم و استحكام روزافزون آن، همچنين مقاومتهاي بي نظير مسلمانان فلسطين در برابر تجاوز و گردن كشي صهيونيستها از نمونه هاي بارز نقش فرهنگ شهادت در دوره ي معاصر مي باشد. اكنون با در نظر گرفتن مقدمه ي بالا، اگر بپذيريم كه فرهنگ شهادت، يكي از اصلي ترين اركان حفظ، بقا و تداوم اسلام و مسلمين در جهان است، آنگاه اين سئوال قابل طرح است كه چگونه مي توان فرهنگ شهادت را پرورش و ترويج داد؟ براي پاسخ گويي به سوال مذكور، قبل از هر تلاشي بايستي به سراغ اسلام و منابع معتبر آن يعني قرآن و عترت رفت. چرا كه شهادت ريشه در اسلام و آموزه هاي قرآني دارد. به همين خاطر، نگارنده بر اين باور است كه براي پاسخ گويي به سوال فوق، ابتدا بايستي مفهوم شهادت در اسلام تبيين گردد. مفهوم پردازي شهادت ما را به سوي مؤلفه هاي بنيادين آن هدايت مي كند. مؤلفه هاي بنيادين مفهوم شهادت عبارتند از آگاهي، بينش و بصيرت، حق جويي، حق گروي و حق گويي، ايمان و عمل صالح، اخلاق متعالي و خدايي، جستجوي رضاي خدا، روشن گري و آگاهي بخشي و بالاخره عدالت جويي، عدالت خواهي و قيام به عدالت. شناسايي عناصر بنيادين مهفوم شهادت، دلالت بر آن دارد كه شكوفايي و پرورش اين عناصر، مقدمه ي رشد و گسترش فرهنگ شهادت است. به عبارت ديگر، رشد و پرورش فرهنگ شهادت، امري پسيني و وابسته به پرورش عناصر نامبرده مي باشد. از اين رو با توجه به نتايج فوق پيشنهاد مي شود كه تمامي نهادهاي تربيتي، شكوفايي و پرورش اين عناصر بنيادين را سر لوحه ي اهداف و برنامه هاي خود قرار دهند. در اين صورت، به نظر مي آيد كه ديگر نيازي به تلاشي مستقل براي رشد و گسترش فرهنگ شهادت نباشد.

مقدمه
بر كسي پوشيده نيست كه فرهنگ شهادت و ايثار چه نقش شگرفي در رشد و گسترش اسلام در زمان پيامبر (ص) و پس از آن ايفاء كرده است. مرور تاريخ اسلام، همواره تداعي كنندة نام شهيدان و ايثارگران ثابت قدم بوده است. نام آوراني كه اگر ايثارگري ها و شهادت طلبي هاي آنها نبود، شايد دعوت اسلام در نطفه خفه شده و هيچگاه به گوش جهانيان نمي رسيد. خوشبختانه اين خصلت يعني ايثارگري و شهادت طلبي، به قدري از پويايي لازم برخوردار بوده كه به تدريج و همگام با رشد روز افزون اسلام، به عنوان مؤلفه اي فرهنگي نضج و نمو پيدا كرد. مؤلفه اي فرهنگي كه گام به گام سخت و محكم تر شد، به گونه اي كه از محيط بيرون به درون مسلمانان رخنه كرده و تبديل به يك «مؤلفة هويتي» شد. به طوري كه آثار اين مؤلفه به صورت رگه هايي پنهان و آشكار همواره در لايه هاي هويتي مسلمانان قابل جستجو مي باشد. لايه هايي كه هيچگاه نمي توان به راحتي آن را از موجوديت و تشخص مسلمانان زدود. اين عنصر هويتي در تاريخ معاصر نيز به كرات خود را نشان داده است. پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، سالهاي دفاع مقدس، مقاومت مسلمانان افعانستان در برابر تهاجم و اشغالگري شوروي سابق، مقاومتهاي بي نظير فلسطينيان در برابر تجاوز و گردن كشي صهيونيستها و به ويژه آخرين نمونة بارز آن يعني، دفاع شگفت برانگيز حزب ا... لبنان در برابر متجاوزان صهيونيست، همگي مصاديقي از حضور هميشگي اين عنصر هويتي در حيات مسلمانان است. با در نظر گرفتن مقدمه بالا اگر بپذيريم كه فرهنگ شهادت، يكي از اصلي ترين اركان حفظ، بقاء و تداوم اسلام و مسلمين در جهان است، آنگاه مسئله اي كه با آن مواجهيم اين است كه چگونه مي توان فرهنگ شهادت را پرورش و ترويج داد؟ براي حل مسئلة فوق، ابتدا لازم است تا مفهوم شهادت در اسلام تبيين گردد. به عبارت ديگر، نخستين قدم عبارت است از مفهوم پردازي شهادت در اسلام. اين اقدام يعني مفهوم پردازي، به منظور پيشگيري از ابهامات و شبهاتي كه ممكن است در خصوص معناي شهادت در جهان معاصر پيش آيد، ضرورت مي يابد. به طوري كه در نزد بسياري از افراد، شهادت تنها به معناي كشته شدن در راه خداست. اين معنا كه البته في نفسه در بردارندة حقيقتي است، برخي اوقات منجر به سوء تفاهماتي چه در بين مسلمانان و چه در بين متخاصمين به اسلام شده است. براي مثال گاهي شهادت به معناي مرگ طلبي و به استقبال مرگ رفتن تلقي مي شود. بعضي نيز بر اين باورند كه شهادت طلبي اقدامي است مشابه عمليات انتحاري. يعني عملياتهايي كه امروزه در سطح جهان به ويژه منطقة خاورميانه، به كرات ديده مي شود. حملة تروريستي 11 سپتامبر القاعده به برجهاي دو قلوي نيويورك و عمليات انتحاري گروههاي افراطي در عراق از نمونه هاي بارز رواج اينگونه عملياتها مي باشد. تشابه صوري كه ميان مفاهيم فوق وجود دارد، موجب افزايش سوء برداشتها و نيز تشديد بدبيني ها شده است. به همين دليل اگر قرار باشد تا فرهنگ شهادت و ايثار رواج يابد ابتدا لازم است تا به منظور جلوگيري از اين مشكلات، مفهوم حقيقي شهادت در نزد اسلام به خوبي روشن شود. از اين رو با توجه به ضرورت و اهميت موضوع، مقالة حاضر در پي پاسخگويي به دو پرسش ذيل مي باشد. نخست، مفهوم شهادت از منظر اسلام چيست؟ دوم، چگونه مي توان فرهنگ شهادت را در نظام آموزش و پرورش، ترويج داد؟ روش مطالعه به منظور دستيابي به پاسخ پرسش اول، اين مقاله به بررسي آيات قرآني مرتبط با واژة شهادت و همچنين تفاسير مرتبط با آن مي پردازد. در گام بعدي يعني مرحلة پاسخگويي به پرسش دوم، سعي بر آن است تا از طريق تحليل فلسفي يعني با استفاده از روش دلالتي (استنتاج از مفهوم شهادت از منظر قرآن)، شيوه هايي براي پرورش و ترويج فرهنگ شهادت در نظام تعليم و تربيت كشور، پيشهاد شوند. به عبارت ديگر اين نتايج مشتمل بر راهبردها و راهكارهايي هستند كه مي توان در مدارس از آنها بهره گرفت. بحث و بررسي مفهوم پردازي شهادت در قرآن واژة شهادت در زبان عربي از ريشة لغوي شهد است. در فرهنگ منجد الطلاب (ترجمة محمد بندر- ريگي، 1372: 292) شهد مطابق با معاني ذيل است: حاضر شدن در مجلس، چيزي را ديدن، آگاهي يافتن به چيزي، درك كردن چيزي، به نفع يا ضرر كسي در نزد حاكم گواهي دادن و سوگند خوردن به چيزي. مرحوم راغب اصفهاني نيز در المفردات الفاظ قرآني (ترجمة غلامرضا خسروي حسيني، 1374: 351)، ذيل واژة شهود و الشهاده چنين آورده است: «حاضر بودن و گواه بودن يا با مشاهدة چشم و يا با انديشه و بصيرت. واژة شهاده در معني حضور به صورت مفرد به كار مي رود مثلاً آية 73 سوره انعام كه مي فرمايد: عالم الغيب و الشهاده. ولي به كار بردن واژة شهود يعني حضور يافتن، به طور مجرد شايسته تر است و ايشان در ادامه چنين مي نويسد: «شهادت سخن گفتن از روي علم و آگاهي است كه از مشاهده و بصيرت يا ديدن با حواس و چشم حاصل شده باشد. در آية 19 سوره زخرف، خداوند مي فرمايد: آيا با چشم خويش ديده اند؟ سپس مي گويد: پس گواهي شان نوشته مي شود. اين آيه حكايت از اين امر دارد كه شهادت از شهود است» (352). رجوع به قرآن حكايت از آن دارد كه در هيچ يك از آيات قرآني به صورت مستقيم، شهادت به معني كشته شدن در راه خدا آورده نشده است. ليكن اين واژه و كلمات هم ريشه با آن، در معاني و مصاديق گوناگوني به كار رفته كه مرحوم راغب اصفهاني نيز به آنها اشاره داشت. از اين رو به نظر مي آيد كه براي درك بهتر مفهوم شهادت در قرآن، بايستي اين معاني مختلف را مرور كرد. آگاهي، بصيرت و بينش خداوند در آية 45 سوره احزاب چنين مي فرمايد: «يا ايها النبي انا ارسلناك شاهداً و مبشراً و نذيرا». حسين همداني صاحب تفسير انوار درخشان (1380) معتقد است كه اين آيه مبني بر انتساب صفت شهادت به رسول گرامي است. وي سپس در توضيح صفت شهادت، چنين مي نويسد «صفت شهادت عبارت از نيروي غيبي است كه بر عقايد، خاطرات و اعمال جوارحي مردم آگاه است. يعني نوعي آگاهي شهودي» (134). قرشي صاحب تفسير احسن الحديث (1366) در ذيل آية 150 سوره انعام و آية 23 سوره بقره، معتقد است كه شهود و شهادت در اصل به معني حاضر شدن و ديدن مي باشد. بدين ترتيب حضور و ديدن دال بر آگاهي و بصيرت است. آگاهي بخشي و روشنگري: بلاغي صاحب تفسير حجه التفاسير (1345)، ذيل آية 45 سورة احزاب، مي نويسد كه اين آيه خطاب خدا به پيامبر (ص) است كه اي پيامبر ما تو را فرستاديم كه زبان گوياي ما و مژده دهنده (به مطيعان) و بيم دهنده (به متمردان) باشي. حق گروي و حق گويي: در آية 41 سوره نساء چنين آمده است «فكيف اذا جئنا من كل امه شهيد و جئنا بك علي هولاء شهيداً: حال آنكه چگونه است آن روز كه براي هر امتي گواهي بر اعمالشان مي طلبيم و تو را گواه بر اعمال اينها قرار خواهيم داد». در تفسير نمونه جلد 17 (1366: 361)، چنين آمده است كه پيامبر با اخلاق، اوصاف و عملكردش شاهد و گواه بر حقانيت مكتب و هم چنين شاهد و گواه بر عظمت و قدرت پروردگار است. از سوي ديگر در آية 135 سوره نساء چنين مي خوانيم «يا ايها الذين آمنو كونوا قوامين بالله شهداء بالقسط». در ذيل اين آيه در تفسير مجمع البيان (1350 جلد 6: 88)، آمده است كه خداوند، بندگان خود را امر مي كند كه بر گفتار حق و شهادت به راستي، ثابت قدم و پايدار باشند تا به سوي او تقرب پيدا كرده و خشنودي او را بدست آورند. صاحب تفسير مجمع البيان ادامه مي دهد كه در تفسير اين آيه، ابن عباس مي گويد: اين آيه بدين معني است كه انسانها بايد در شهادت هاي (گواهي هاي) خود جانبدار حق باشند. خواه اين جانبداري به ضرر كسي باشد يا به ضرر خودشان يا نزديكان و خويشاوندانشان. در تفسير جامع (1341 جلد 2: 132)، نيز از ابن سويد سابي روايت شده كه از حضرت موسي بن جعفر سوال كردم «شهادت چيست» (در آيه 135 سوره نساء) امام پاسخ دادند كه يعني اقامة شهادت كن براي خدا اگر چه به زيان خود و خويشاوندان تو باشد. در تفسير كشف الحقايق (1396 قمري جلد 1: 418) نيز به همين معنا اشاره شده است. از نظر نويسنده، در هر مقام و جايگاهي كه شهادت لازم شود، بايستي به خاطر رضاي خداوند تعالي شهادت (گواهي) داد. اگر چه آن شهادت، به ضرر فرد و يا خويشان و نزديكانش باشد. در ذيل اين آيه، مرحوم علامه طباطبايي نيز در تفسير الميزان (1363 ترجمة سيد محمدباقر موسوي همداني جلد 5: 175) معتقد است كه شهادت مصداق پيروي حق و به خاطر اظهار حق و براي زنده كردن حق است. عدالت جويي، عدالت خواهي و قيام به عدالت: در تفسير احسن الحديث (1366 جلد 2: 465)، ذيل آيه 80 سورة مائده يعني «... كونو قوامين لله شهداء بالقسط» آمده است كه در اين آيه، شهداء، خبر بعد از خبر براي كونو است. به عبارت ديگر، يعني قائم به عدالت و نيز گواهان براي خدا باشيد. در اين صورت قوامين بالقسط، مقدمه است براي شهداء لله. در تفسير راهنما (1375 جلد 4: 97)، هاشمي رفسنجاني، ذيل همين آيه اشاره مي كند كه شهادت به حق و براي رضاي خدا، زمينة تأمين عدالت اجتماعي است. تحقق شهادت به حق در گرو داشتن ملكة عدالت خواهي است. شهادت به حق در صورتي ميسر است كه ملكة قيام به قسط در وجود آدمي ايجاد شده باشد. صاحب تفسير نور (1374 جلد 2: 468)، در تفسير اين آيه، موارد ذيل را متذكر شده است: 1- قيام به عدالت در هر جا و هر زمان براي مؤمنين وظيفه است. 2- گواه شدن و گواهي به حق واجب است. 3- قيام به عدالت بايد خوي و خصلت مؤمن گردد. 4- ضوابط مقدم بر روابط است 5- عدالت حتي نسبت به غير مسلمان نيز بايد مراعات شود. 6- ضامن اجراي عدالت، ايمان به علم الهي است. اخلاق متعالي و خدايي: سورة انعام آيه 19، اشاره به اين امر دارد كه خداوند اول شهيد است. از نظر تفسير نمونه (1366 جلد 5: 178)، اين بدين معني است كه بزرگترين شهادت از آن خداست و آن قرآن مي باشد. هاشمي رفسنجاني در تفسير راهنما (1375 جلد، 5: 55) بر اين باور است كه خداوند بزرگترين گواه بر هر چيز است. در واقع مضمون اين آيه و آيات مشابه دال بر آن است كه شهادت، از صفات خداوند است. به همين دليل كمال مطلق شهادت تعلق به هستي يكتا دارد. از اين رو رسيدن به مقام شهادت يعني نزديك شدن به صفات خداوندي. همان طور كه مي دانيم، تجلي صفات خداوندي را مي توان در اخلاق نيكو و پسنديده جستجو كرد. در اصل تربيت اخلاقي از منظر اسلام، يعني گرويدن به صفات خداوندي. از سوي ديگر، همان طور كه صفات خداوندي، صفاتي يكپارچه و واحد مي باشند. به تعبير ديگر، هر صفت تجلي صفتي ديگر بوده و در اصل همگي يكي (واحد) هستند، به همين سياق، صفات اخلاقي نيز با هم مجموعة واحدي را تشكيل مي دهند. به طوري كه رسيدن به هر ويژگي اخلاقي، انسان را به ديگر ويژگي ها نزديك و برعكس تضعيف هر ويژگي، او را از ديگر صفات دور مي سازد. بدين ترتيب رشد و نمو صفات اخلاقي در گرو يكديگر مي باشد. در نتيجه، صفت شهادت مستلزم گرويدن به ساير صفات اخلاق متعالي است. جستجوي رضاي خدا شهادت، نوعي گواهي است كه فقط و فقط به خاطر خدا داده مي شود. به همين خاطر از هر گونه تأثيري خالص است. در اين حالت آدمي از فكر منافع خويش و خويشاوندان خالي مي ماند. از اين رو گواهان بر خدا بايستي از هر گونه هوي و مصلحت انديشي بر كنار باشند (داورپناه، 1375، جلد 9: 318). همچنان كه پيشتر نيز اشاره شد، قرشي در احسن الحديث (1366 جلد 2: 465)، در تفسير آيه 80 سوره مائده، به صراحت بيان مي كند كه شهادت آن است كه در آن حق و رضاي خدا در نظر گرفته شود. طبري طوسي صاحب تفسير مجمع البيان (ترجمة سيد ابراهيم مير باقري و همكاران، 1360، جلد 6: 88)، نيز در تفسير آية 135 سوره نساء، اشاره مي كند كه شهادت، اظهار حق است كه به خاطر خشنودي و رضايت خدا بيان شود. در خصوص تفسير همين آيه، نويسندة تفسير كشف الحقايق (علوي حسيني، 1396 قمري جلد 1: 418)، شرط شهادت را رضاي خداوند متعال ذكر مي كند. جمع بندي بررسي فوق نشان مي دهد كه در زبان قرآن، مؤلفه هاي بنيادين مفهوم شهادت عبارتند از آگاهي، بينش، حق جويي، حق گروي و حق گويي، اخلاق متعالي و خدايي، جستجوي رضاي خدا. روشنگري، آگاهي بخشي، عدالت جويي، عدالت خواهي و قيام به عدالت. بر اساس يافتة فوق چنين استنباط مي شود كه اولاً، شهادت صرفاً كشته شدن در راه خدا نيست، بلكه به نوعي «فلسفة زندگي» به حساب مي آيد. فلسفه اي كه به تمام ابعاد زندگي فرد، معنا، هدف و جهت مي بخشد. در واقع «شهادت» فرآيندي است كه گام به گام در تمام مراحل زندگي فرد جريان دارد. فرآيندي كه در نهايت ممكن است به كشته شدن منجر شود و البته اين امكان نيز وجود دارد كه كشته شدني در كار نباشد. همچنان كه پيامبر اسلام بنا به فرمودة قرآن، شهيد است (بزرگترين شهيد امت) ليكن در اثر مرگ طبيعي به لقاء ا... پيوست. استنباط فوق ما را به دومين نكته رهنمون مي سازد و آن اينكه، شهادت، مرگ طلبي نيست بلكه چنانچه گفته شد، حق جويي، روشنگري و عدالت خواهي است. به تعبير ديگر صرف كشته شدن، مشخصة اصلي مفهوم شهادت نيست بلكه مؤلفه هاي فوق شالوده هاي ساختار آن را بنا مي نهند. سوم همان طور كه روشن شد، شهادت فرآيندي است كه نقطة آغازين آن، آگاهي و بينش، ايمان، عمل صالح و جستجوي رضاي خدا مي باشد. بر اين اساس، شهادت تلاشي كور و ناآگاهانه نيست بلكه حركتي است مبتني بر درك، فهم و خردورزي كه در چارچوبي كاملاً الهي صورت مي گيرد. مطابق با اين استنتاج كاملاً آشكار است كه شهيد، مسلمان مؤمني است كه زندگي خود را وقف رضاي خدا كرده و همواره در پي افزايش آگاهي خود و ديگران كوشش مي ورزد. با توجه به اين واقعيت، تفاوت ماهوي شهادت و ساير انواع مرگ طلبي هايي كه ممكن است تشابهاتي ظاهري با يكديگر داشته باشند، آشكار مي شود. اكنون پس از تبيين مفهوم شهادت از منظر اسلام، نوبت به آن رسيده كه پاسخ دومين پرسش مقاله مورد بحث و بررسي قرار گيرد. شيوه هاي پرورش و ترويج فرهنگ شهادت در نظام تعليم و تربيت كشور شناسايي عناصر بنيادين مفهوم شهادت، دلالت بر آن دارد كه شكوفايي و پرورش اين عناصر، مقدمة رشد و گسترش فرهنگ شهادت است. به عبارت ديگر، رشد و پرورش فرهنگ شهادت، امري پسيني و وابسته به پرورش عناصر نامبرده مي باشد. از اين رو با توجه به اين استنتاج، نظام تعليم و تربيت رسمي كشور بايستي شكوفايي و پرورش اين عناصر بنيادين را سر لوحة اهداف و برنامه هاي خود قرار دهد. در اين صورت، به نظر مي آيد كه ديگر نيازي به تلاشي مستقل براي رشد و گسترش فرهنگ شهادت نباشد. اكنون، همچنان اين پرسش به قوت خود باقي است كه نظام تعليم و تربيت، به چه طريق مي تواند پرورش اين عناصر را سر لوحة رسالت خويش قرار دهد؟ بررسي راهبردها و راهكارهاي ممكن، موضوعي است كه در ذيل به آن پرداخته خواهد شد. بازنگري در اهداف آموزش و پرورش كشور مرور اهداف مكتوب نظام آموزش و پرورش ايران (شوراي عالي آموزش و پرورش، 1379)، حكايت از تلاشي جدي براي تنظيم اين اهداف بر مبناي آموزه هاي اسلامي دارد. با وجود اين كه، اهداف خوب و مناسبي براي هر سه مقطع ابتدايي، راهنمايي و متوسطه، تدوين شده، ليكن برخي از آنها بسيار كم رنگ ديده شده و يا برخي موارد مهم به طور كلي مغفول مانده اند. براي نمونه، حقيقت جويي، حق گروي، عدالت جويي و عدالت خواهي از جمله مواردي هستند كه به طور شايسته اي به آنها توجه نشده است. اين در حالي است كه ديديم مؤلفه هاي نامبرده مهمترين اجزاء مفهوم شهادت را شكل مي دهند. بنابراين لازم است تا اين موارد به صراحت در اهداف آموزش و پرورش ديده شوند. تأكيد بر پرورش تفكر تحليلي و نقاد همان طور كه ديديم آگاهي و بينش از يك طرف و روشنگري و آگاهي بخشي از طرف ديگر، از مهمترين اركان فرهنگ شهادت در اسلام هستند. شهادت حركتي آگاهانه و به سوي روشنايي است. حركتي كه از بينش آغاز شده و بر اساس تفكر نيز پيش مي رود. به همين دليل، شهادت هيچگاه قابل جمع با جهل و ناداني نبوده بلكه برعكس مبارزه با جهل، ناداني و تاريكي از جمله اهداف اصلي آن مي باشد. كاملاً روشن است كه آموزش و پرورش در صورتي مي تواند ضمن ترويج فرهنگ شهادت به اين هدف نيز نزديك گردد كه پرورش تفكر تحليلي و نقاد را سر لوحة كار و برنامة خويش قرار دهد. خاطر نشان مي گردد، منظور از آگاهي، صرف دانش اندوزي و وسيع تر كردن حجم حافظه نيست. چه اين نوع دانستن، خود به نوعي جهل است و چه بسا كه حتي جهل مركب نيز باشد. اين همان مثالي است كه قرآن مجيد در سوره جمعه آيه 5 آورده است. در اين آيه خداوندچنين دانش اندوختگاني را به الاغهايي تشبيه مي كند كه بار آنها كتاب است. در اصل منظور از آگاهي، درك و فهم است. دركي كه در نتيجة تحليل گري، نقادي و به طور كلي، پرورش قدرت تمييز (تشخيص سره از نا سره) حاصل مي آيد. به همين دليل است كه خداوند در قرآن كريم، سوره زمر آيه 18 به شنيدن گفته هاي مختلف (جمع آوري اطلاعات گوناگون) و سپس گزينش بهترين آنها (بر اساس تفكر تحليلي و نقاد)، تأكيد مي ورزد. كاملاً روشن است كه پرورش تفكر تحليلي و نقاد، در دورة معاصر، اهميت بيشتري پيدا كرده است. چرا كه امروزه، با گسترش علوم ارتباطات و وسايل و ابزار رايانه اي، ماهواره اي و ساير رسانه ها، هر لحظه، انسان در معرض انواع و اقسام اطلاعات مختلف به صورت مخلوط و در هم و بر هم (درست و نادرست) قرار دارد. اطلاعاتي كه بعضاً نه در جهت آگاهي بخشي و روشنايي بلكه بر عكس در جهت به تاريكي بردن انسانهاست. به همين خاطر است كه دنياي جديد را دنياي اطلاعات و يا عصر انفجار اطلاعات مي نامند. اطلاعاتي كه به هيچ طريق بيروني و مصنوعي، نمي توان جلو ورود آنها را گرفت. در چنين وضعيتي، بهترين و كارآمدترين راهبرد ممكن، پرورش و شكل دهي تفكر تحليلي و نقاد در دانش آموزان و دانشجويان است. آشنا سازي دانش آموزان با مفهوم حقيقي شهادت و عناصر سازندة آن از طريق برنامة درسي به ويژه كتب درسي مربوطه بديهي است كه نخستين گام براي ترويج هر موضوعي، آشنا كردن مخاطب دربارة آن موضوع است. به همين خاطر، همان اصولي كه در برنامة درسي براي انتخاب محتوا در نظر گرفته مي شود، در اين خصوص نيز مصداق پيدا مي كند. به ديگر سخن، محتواي درسي بايستي بتواند اهداف، معنا، اجزاء و مؤلفه هاي بنيادين شهادت را به خوبي آشكار سازد. به نظر مي آيد دروسي مثل ديني و قرآن، علوم اجتماعي، تاريخ و جغرافيا و ادبيات از ظرفيت بيشتري براي ترويج فرهنگ شهادت برخوردار باشند. البته بايستي اذعان داشت درس هنر و به طور كلي زبان هنري نيز به خوبي مي تواند در اين باره، ايفاي نقش نمايد. استفاده از تئاتر و نمايشنامه، فيلم، داستان نويسي، نقاشي، موسيقي و نظاير آن همگي روشهاي مناسبي هستند كه نه تنها ذهن يا به تعبيري بعد شناختي مخاطب را بلكه هم زمان جنبة عاطفي وي را نيز درگير مي سازد. در اين صورت، همچنان كه بسياري از متخصصان حوزة برنامة درسي متذكر شده اند، يادگيري بهتر و عميق تر صورت مي گيرد (پركينز، به نقل از مهر محمدي، 1383: 31). البته استفاده از زبان هنري، روشي جديد نيست بلكه ريشه اي بسيار كهن دارد. براي نمونه «تعزيه خواني» بياني هنري است كه ريشه هاي بسيار قوي در فرهنگ ايراني- اسلامي دارد. از سوي ديگر، معرفي مثالها و مصاديق تاريخي و معاصر، نقش بسيار شگرفي در تفهيم مفهوم حقيقي شهادت و ترويج فرهنگ آن دارد. به كارگيري مثال و مصداق، روشي است كه قرآن نيز به كرات از آن استفاده كرده است. نمونة بسيار بارز آن قصص قرآني است كه در آنها فلسفه زندگي پيامبران الهي كه كاملاً منطبق بر فرهنگ شهادت است، به خوبي تشريح و توصيف شده است. استفاده از مثال و مصداق، شيوه اي است كه در تعليم و تربيت اسلامي نيز مورد توجه و تأكيد قرار گرفته است (باقري 1376: 15). از ديگر نمونه هاي بسيار مناسب اين روش، مراسم ويژه ايام محرم است. در واقع هدف اصلي از برگزاري اين مراسم، آشنا سازي اقشار مختلف مردم با مفهوم حقيقي شهادت و ترويج فرهنگ آن از طريق يك نمونة مثالي بسيار برجسته در تاريخ اسلام مي باشد. البته بايستي در نظر داشت كه توصيف اين نمونه هاي مثالي نبايد تنها به ذكر رشادت ها، مصيبتها و مظلوميت هايشان محدود شود. بلكه آنچه اهميت دارد، تشريح حق گويي، حق طلبي، عدالت خواهي، روشنگري، ايستادگي و پايمردي آنها براي احقاق حق و به طور كلي خدا محوري حركت آنان است. اينها ويژگي هايي هستند كه به صراحت در زندگي حضرت علي (ع) تا زمان شهادت و همچنين قيام كربلا، قابل مشاهده هستند. علاوه بر نكات فوق كه همگي مي توانند تأثير به سزايي در پرورش فرهنگ شهادت در بين فراگيران داشته باشند، تجديد نظر در معنايي كه از برنامة درسي در نظام آموزش و پرورش ايران وجود دارد، نيز ضروري است. مفهوم برنامة درسي در ايران، تنها به كتاب درسي محدود مي شود. به عبارت ديگر، برنامة درسي در ايران صرفاً «كتاب محور » است. اين در حالي است كه برنامة درسي مفهومي وسيع و فراگير بوده كه علاوه بر كتاب شامل انواع و اقسام فرصتهاي يادگيري مي شود (يارمحمديان، 1377: 21). فرصتهايي كه چه بسا شرايط و بستر بهتري را براي يادگيري عميق تر مفهوم شهادت فراهم مي آورند. اين فرصتها مي تواند مشتمل بر موقعيتهايي باشد كه در آن، دانش آموزان مجال بيشتري براي حقيقت جويي، حق گويي و عدالت طلبي پيدا كرده و از اين طريق اين ويژگي ها در آنها به منش شخصيتي يا به تعبير ديگر شاكله تبديل شود. تشكيل شوراهاي دانش آموزي و برگزاري جلسات رو در رو بين كادر مدرسه و دانش آموزان و يا حتي فراتر از آن، نشستهاي پرسش و پاسخ با حضور دانش آموزان و مسئولين در سطوح مختلف، از جمله نمونه هاي مناسب اينگونه فرصتها هستند. توجه به برنامة درسي پنهان همان طور كه بسياري از صاحب نظران حوزة برنامة درسي اشاره كرده اند، دانش آموزان در محيط يادگيري، علاوه بر برنامة درسي آشكار يعني آنچه كه به صراحت توسط برنامه ريزان قصد شده و توسط معلمين و ساير كادر مدرسه به اجرا گذاشته مي شود، با برنامه اي ديگر مواجه هستند. اين برنامه اصطلاحاً برنامة درسي پنهان يا قصد نشده، ناميده مي شود. برنامة درسي پنهان، در برگيرندة يادگيريهايي است كه به صورت مكنون، غير مستقيم و بعضاً بر خلاف محتواي آشكار برنامة درسي قصد شده، اتفاق مي افتد. در بسياري از موارد تأثير اين نوع برنامه هاي پنهان به قدري است كه حتي ممكن است اثر برنامة درسي آشكار را خنثي سازد. در بسياري از موارد، رفتار معلمين و ساير كادر مدرسه نسبت به دانش آموزان، قوانين و مقررات نانوشته در محيط مدرسه، ارزش گذاريهاي غير رسمي و نظاير آن، ضمن ايجاد يادگيريهاي غير مستقيم، تأثير بسيــار شگرفي در شكل گيري شخصيتي دانش آموزان دارد (آيزنر، 1994: 89-88). براي مثال شيوه هاي ارزشيابي رايج به صورت تدريجي به دانش آموزان ياد مي دهد كه در زندگي به جاي درك و فهم، حقيقت جويي و حق طلبي به هر قيمتي كه شده تنها در پي كسب امتيازات و افتخارات گوناگون باشند. بدين ترتيب مي توان نتيجه گرفت، هر گونه اقدام تربيتي بدون در نظر گرفتن برنامة درسي پنهان و تلاش در جهت بهسازي و پاكسازي آن، تلاشي بي ثمر خواهد بود. در همين راستا، لازم است تا در شيوه هاي ارزشيابي رايج از دانش آموزان نيز تجديد نظر اساسي صورت گيرد. در واقع در شيوه هاي ارزشيابي نبايستي صرفاً به ميزان دانش و اطلاعات دانش آموزان توجه شود بلكه ارزشيابي بايد به مثابة فرصتي باشد كه درك و فهم، حقيقت جويي، عدالت خواهي و ساير مؤلفه هاي فرهنگ شهادت، مورد تأييد، تشويق و توجه قرار مي گيرد. نتيجه گيري تعمق و تأمل در مفهوم ارايه شده از شهادت، حكايت از آن دارد كه به موازات رشد و گسترش اين فرهنگ، مي توان اميدوار بود كه بسياري از معضلات و نابهنجاري ها در جامعه رو به كاهش خواهد رفت. چرا كه ريشة بسياري از مسايل، نقايص و حتي فسادهاي اجتماعي را بايد در شيوع ناآگاهي، جهل نابخردي و يا به تعبير قرآني ظلمت، همچنين پايمال نمودن حق و حقوق و بالاخره بي عدالتي هاي گوناگون جستجو كرد. حال اگر نسلهاي جوان جامعه به گونه اي پرورش يابند كه فرهنگ شهادت با تمامي مؤلفه هايش به عنوان فلسفة زندگي، سرنوشت آنها را رقم زند، در اين صورت، نه تنها خودشان ناآگاهانه در منجلاب ظلم و فساد نخواهند افتاد، بلكه به هيچ وجه با مظاهر آن نيز سازش نخواهند كرد و به علاوه به طرق مختلف (البته شيوه هاي خردمندانه) به مبارزه حتي تا پاي مرگ با آنها خواهند پرداخت. مسلماً چنين نسلهايي مانع بروز بسياري از فرصتها و موقعيتهايي كه فساد برانگيز است، خواهند شد. در اين صورت، جامعه سير صعودي سلامت را طي خواهد كرد. بايستي اذعان داشت حتي اگر اكثريت نسلهاي جديد و جوان با فرهنگ شهادت پرورش نيافته و تنها قليلي از آنها بر مبناي اين فرهنگ شكل گيرند، همين اقليت نيز مي تواند همچون اهرم كنترل عمل كرده و از همه گير شدن ظلم و فساد جلوگيري نمايند. اين واقعيتي است كه تجارب مسلمانان در طول تاريخ اسلام آنرا نشان مي دهد. چه بسا در صورت نبودن امام حسين (ع)، زينب كبري و ديگر شهيدان كربلا، حكومت معاويه و پس از آن ساير حكمرانان بني اميه، بيش از آنچه كه نشان دادند، جامعه را به ورطة ظلم و فساد و نابودي سوق مي دادند. از اين رو مي توان شهادت طلبي به معناي واقعي را به عنوان يك «عامل بازدارنده» در جامعه و جهان تلقي كرد. نمونة امروزي آن را در لبنان (به ويژه حزب ا... لبنان) و فلسطين مي توان مشاهده كرد. چرا كه در صورت نبود چنين جوانان حق طلبي، اسرائيل بيش از آنچه كه هست، سيطرة حاكميت و سلطة خود را در منطقة خاورميانه مي گسترد. پيشنهادات در خصوص راهبردها و راهكارهاي تربيتي ارايه شده در مقالة حاضر، بايستي اذعان داشت كه موارد نامبرده، به صورت كلي پيشنهاد شده اند. بدين معني كه اجرايي كردن هر يك از موارد مستلزم انجام مطالعات و تحقيقات عميق تر و جزئي تر مي باشد. بنابراين با توجه به مفهوم پردازي شهادت و موارد كلي ارايه شده، نگارنده تحقيقات تكميلي ذيل را پيشنهاد مي كند: 1. تدوين برنامة درسي مبتني بر مؤلفه هاي فرهنگ شهادت در مقاطع گوناگون تحصيلي. 2. بررسي اثرات مخرب برنامة درسي پنهان از جنبة فرهنگ شهادت و ايثار 3. چگونگي استفاده از زبان هنري در پرورش فرهنگ شهادت 4. شناسايي شيوه هاي ارزشيابي مبتني بر مؤلفه هاي بنيادين شهادت (حق گروي، حق جويي و عدالت خواهي) 5. شناسايي فرصتهاي يادگيري مناسب از جنبة فرهنگ شهادت و ايثار منابع الف- فارسي: باقري، خسرو (1376). نگاهي دوباره به تعليم و تربيت اسلامي. تهران. انتشارات مدرسه. بروجردي سيد ابراهيم (1341). تفسير جامع. تهران. انتشارات صدر. بلاغي، سيد عبدالحجت (1345). حجه التفاسير و بلاغ الاكسير (تفسير بلاغي). قم. چاپ حكمت. حسيني همداني، سيد محمد. (1380). انوار درخشان در تفسير قرآن. تهران. كتابفروشي لطفي. خسروي، حسيني، سيد غلامرضا (1374). ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآني (جلد دوم). تهران، انتشارات مرتضوي. داورپناه، ابوالفضل (1375). انوار العرفان. تهران. انتشارات صدر. شوراي عالي آموزش و پرورش (1379). اهداف دورة ابتدايي، راهنمايي و متوسطه مصوب ششصد و چهل و هفتمين جلسة شوراي عالي آموزش و پرورش. دبيرخانة شوراي عالي آموزش و پرورش. طباطبائي، محمد حسين (1363). تفسير الميزان. ترجمة سيد محمد باقر موسوي همداني. قم. انتشارات اسلامي. طبري طوسي، امين الدين ابوعلي الفضل بن الحسن (1360). مجمع البيان في تفسير القرآن. ترجمة سيد ابراهيم ميرباقري و همكاران. تهران. انتشارات فراهاني. علوي حسيني موسوي، محمد كريم (1396 قمري). كشف الحقايق. تهران. نشر قرائتي، محسن (1374). تفسير نور. قم. مؤسسه در راه حق. قرشي، سيد علي اكبر (1366). احسن الحديث. تهران. واحد تحقيقات اسلامي بنياد بعثت. مكارم شيرازي، ناصر (1366). تفسير نمونه. تهران. دارالكتاب الاسلاميه. منجد الطلاب (1370). ترجمه محمد بندر ريگي، تهران. انتشارات اسلامي. مهرمحمدي، محمود (1383). آموزش عمومي هنر. تهران. انتشارات مدرسه. هاشمي رفسنجاني، اكبر (1375). تفسير راهنما. قم. دفتر تبليغات اسلامي حوزة علميه قم. يارمحمديان، محمد حسين (1377). اصول برنامه ريزي درسي. تهران. انتشارات يادواره كتاب. ب- انگليسي 1- Eisner, G.W.E. (1994). The educational imagination. U.S.A. McMillan College Publishing Company.

نويسنده: دكتر بابك شمشيري عضو هيأت علمي دانشگاه شيراز
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده