خاطره - صفحه 54

آخرین اخبار:
خاطره

خاطره ‌ای از شهید منصور جزءپناهی/ فرصت های دست نیافتنی

شهید منصور جزءپناهی در 16 شهریور 1345 متولد شد و 17 شهریور 1361 در سردشت به شهادت رسید.
شهید مرتضی طحان چوبمسجدی

استجابت دعا در خاطرات شهید مرتضی طحان چوب مسجدی

دعاهای من رو تا جایی مستجاب کن که ظرفیت اون رو داشته باشم!
مصاحبه نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید ابوالفضل عبدیان

شما همه می مانید و من شهید می شوم

سکوت کرد وتا آخر هم ادامه داد . همیشه ی دهه ی محرم خودش ومیرسوند ویه بار هم نگفت ، این کار ونمیکنم . هرکاری بهش می گفتم ، انجام می داد . یه بار هم به من نگفت ، نه . وقتی میخواست کاری برامون انجام بده ، به اندازه چهار تا کارگر کار می کرد .
خاطرات شهید محمود طاهریان

ثواب نماز اول وقت در خاطرات شهید محمود طاهریان

تو که میخوای نمازت رو بخونی، بیا همین الان که اول وقته با هم بخونیم تا ثواب نماز اول وقت رو ببریم
یادمان شهدای استانداری

شهدا گنجینه ای از عشق و معرفت دینی

استاندار کهگیلویه وبویراحمدگفت:شهدا گنجینه ای از عشق و معرفت دینی هستند.
خاطره ی از زبان جانباز هفتاد درصد خدادا میری

غلبه بر هوای نفس

رزمنده وقتی بررسی می کرد جای یک کمپوت به راحتی می توان دو عدد نارنجک دستی جای داد. رغبت بیشتری پیدا می کرد تا آن را انتخاب نماید و بتواند در موقع نیاز در مقابل بعثیان برتری خود را نمایان سازد...

خاطره ‌ای از شهید اصغر بسطامیان/ برای آخرین بار

شهید اصغر بسطامیان در 4 آذر 1346 در زنجان متولد شد و در 20 دی 1365 در شلمچه به شهادت رسید.

خاطره ‌ای از شهید محمدحسین تجلی/ باید مواظب باشیم

شهید محمدحسین تجلی در 14 خرداد 1341 در زنجان متولد و در 4 اسفند 1365 در شلمچه به شهادت رسید.

خاطره ‌ای از شهید حسین باقری / اندوخته آخرت

خواهر شهید حسین باقری از اخلاص برادر خود برای خدمت در راه اسلام خاطره ای تامل برانگیز روایت می کند..

خاطره ‌ای از شهید ولی الله علی بابایی / قبولی بعد از شهادت

خواهر شهید ولی الله علی بابایی خاطره ‌ای از امتحان برادرش می‌گوید..
قسمت اول خاطرات شهید «علی طاهریان»

کتاب غذای روح است

همسر شهید «علی طاهریان» نقل می‌کند: «هربار از سفر بر می‌گشت، سوغاتی‌اش کتاب بود. می‌گفت: کتاب غذای روحه. فقط که نباید به جسم‌مون برسیم.»
از خدمت به خانواده شهدا تا شهادت در مرصاد

خاطراتی از خانواده شهید ابراهیم عامریان / کارمند بنیاد شهید بود و عاشق شهادت

پسرم روزی دوبار میومد از ما سر میزد . میگفت ، بابا جان این ها خانواده شهید هستند و خیلی به گردن ما حق دارند . الان هم هستند ، آقای دماوندی که خانمش هم کارمند بنیاد شهید هست .

دفاع از حق و حقوق

نويد شاهد مازندران، خاطره اى از شهيد موسى جعفرى فرزند اصغر به نقل از محمود تقوى(دوست شهيد)
شهید سید مسعود طاهری

خاطراتی از شهید سید مسعود طاهری

بلند شد نماز بخواند. دید همه نشسته اند و کسی از جا بلند نمی شود. از همه مهمانها خواست که آماده شوند برای نماز جماعت. همه هاج و واج به هم نگاه می کردند. نماز جماعت در مجلس عروسی؟ عجیب بود. سابقه نداشت

خاطره ای از شهید علیرضا کارگر

نوید شاهد مازندران، خاطره ای از شهید علیرضا کارگر به نقل از حسین فلاحتی(همکلاسی و همسنگر شهید)

خاطراتی کوتاه از شهیدحسین شیرزاد

نوید شاهد مازندران، خاطراتی کوتاه از شهید حسین شیرزاد به نقل از دوست و همرزم شهید و برادر شهید

سلاح ما فقط آیه­ وجعلنا بود

عبدالحسین مصطفوی یکی از رزمندگان سربلند استان زنجان از روزهای تلخ و شیرین می‌گوید.

مردانگی حتی به قیمت جان

ملک محرابی یکی از رزمندگان زنجانی از ایثارگری و تلاش برای یافتن پیکر شهید حاج قاسم نصرالهی می‌گوید.
خاطرات

سه خاطره از «شهید سید ملک احمد نوروزی فرد»

شب آخري که آن شهید بزرگوار در نزد خانواده اش بود لباس و تمام وسايل خود را از غروب همان شب آماده كرده بود و بعد از صرف شام جوراب هايش را هم پوشيد...

وقتى كشور در خطر است!

نويد شاهد مازندران، خاطره اى از شهيد سيد عبدالمجيد تقوى فرزند سيد كاظم به نقل از سيده صديقه تقوى(مادر شهيد)
طراحی و تولید: ایران سامانه