نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره
مراسم شب خاطره گویی در مسجد ولی‌عصر (عج) و یادبود شهدای انقلاب و نیروی هوایی زنجان برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۴۸۶۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۸

خاطره‌ای از شهید «علی عبدلی‌زاده»
نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «علی عبدلی‌زاده» خاطره ‌ای از این شهید والامقام را منتشر کرد.
کد خبر: ۵۴۸۵۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۷

همسر شهید «اکبر پژم» می‌گوید: «گفتم: اکبر آقا! یعنی واقعاً لازمه تا این وقت شب سر کار باشین؟ استکان را از من گرفت و گفت: تنهایی می‌ترسی؟ گفتم: نه. لبخندی زد و گفت: من حاضرم بیشتر از این هم کار بکنم، ولی بتونیم رو پای خودمون بایستیم.» نوید شاهد سمنان به مناسبت دهه فجر، خاطره ‌ای به نقل از همسر این شهید گران‌قدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۴۸۵۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۶

مادر شهید محمدولی گنج خانلو می گوید: به او گفتم؛ محمدجان مواظب خودت باش می ترسم نیروهای ساواک تو را دستگیر کنند و شکنجه ات دهند یا ناخن هایت را بکشند و محمدولی در جواب گفت: «مادر من هرگز اسیر این قوم زبون نمی‌شوم مگر اینکه در جایی بن بست مرا محاصره کنند اما آرزویم شهادت است نه اسارت.»
کد خبر: ۵۴۸۵۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۶

خاطره‌ای از شهید «عیسی نبی‌زاده»
نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «عیسی نبی‌زاده» خاطره ‌ای از این شهید والامقام را منتشر کرد.
کد خبر: ۵۴۸۴۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۶

خاطره‌ای از شهید «پرویز سبزه‌غلامی»
نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «پرویز سبزه‌غلامی» خاطره ‌ای از این شهید والامقام را منتشر کرد.
کد خبر: ۵۴۸۱۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۱

خاطره‌ای از شهید «خدارسان رنجبری کمیز»
نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «خدارسان رنجبری کمیز» خاطره ‌ای از این شهید والامقام را منتشر کرد.
کد خبر: ۵۴۸۱۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۱

خاطره‌ای از شهید «اسحاق شایرخ»
نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «اسحاق شایرخ» خاطره ‌ای از این شهید والامقام را منتشر کرد.
کد خبر: ۵۴۸۰۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۰

مناجات شهيد کیانی «1»
شهيد «داریوش کیانی» در دفترچه یادداشت خود می نویسد: «بارالها از تو مسئلت می‌کنم به حق تجليات رويت و انوار قدست و با زاری از تو می‌خواهم که...» متن کامل مناجات اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۷۹۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۹

خاطره شهيد ارجمندی «2»
شهيد «بهرام ارجمندی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «ما عمليات را شروع کرديم و از کانال‌های دشمن گذشتيم و اين کانال 8 متر عرض و 3 متر طول را که با سيم‌های خاردار و مين‌های ضد نفر بر پر کرده بودند...» متن کامل خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۷۹۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۹

قسمت نخست خاطرات شهید «محمد اشتری»
پدر شهید «محمد اشتری» نقل می‌کند: «به نظرم پتوی محمد نورانی شده بود. با احتیاط پتو را کنار زدم. محمد که غافلگیر شده بود، سریع چراغ قوه را خاموش کرد. بلند شد و با خجالت در رختخواب نشست. با بغض گفتم: محمد! بابا، توی دعاهات ما رو هم فراموش نکن.»
کد خبر: ۵۴۷۹۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۹

خاطره‌ای از شهید «محمد فاضلی»
نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «محمد فاضلی» خاطره ‌ای از این شهید والامقام را منتشر کرد.
کد خبر: ۵۴۷۹۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۹

خاطره‌ای از شهید «سید عبدالحسین موسوی‌پور شهواری»
نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «سید عبدالحسین موسوی‌پور شهواری» خاطره ‌ای از این شهید والامقام را منتشر کرد.
کد خبر: ۵۴۷۹۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۹

سیصد و چهل‌وسومین برنامه «شب خاطره » حوزه هنری، به روایت گردان مالک خواهد پرداخت.
کد خبر: ۵۴۷۸۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۵

همسر شهید «سهرابی» می گوید: منتظر تولد فرزندمان بودیم که قرار بود چهل روز دیگر به دنیا بیاید اما پدرش به عنوان یکی از شهدای انقلابی استان زنجان به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۴۷۸۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۸

خاطره‌ای از شهید «بنحور نبی‌زاده بخوانی»
نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «بنحور نبی‌زاده بخوانی» خاطره ‌ای از این شهید والامقام را منتشر کرد.
کد خبر: ۵۴۷۸۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۸

خاطره‌ای از شهید «قنبر احمدی طیفکانی»
نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «قنبر احمدی طیفکانی» خاطره ‌ای از این شهید والامقام را منتشر کرد.
کد خبر: ۵۴۷۷۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۴

پدر شهید «علی بایگانی » نقل می‌کند: «یک روز گفتم: پسرم! چرا تو خیابون این‌قدر سرت رو پایین می‌گیری، اگه کسی از روبرو بیاد و آشنا باشه متوجه‌اش نمی‌شی. گفت: پدرجان! ممکنه یک نامحرم از روبرو بیاد، اون وقت چشمم به او می‌خوره.»
کد خبر: ۵۴۷۶۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۴

قسمت دوم خاطرات شهید «حسین باقریان»
برادر شهید «حسین باقریان» نقل می‌کند: «روی شهدا را یکی‌یکی پس می‌کردند؛ چه آرام و با شکوه خوابیده بودند. همه آشنا بودند و من قلبم داشت از جا کنده می‌شد. نفسم به شماره افتاده بود تا وقتی چشمم به سروصورت حسین افتاد، گفتم: حاجی این حسین است! حسین ما! برادرم! حاجی برادرم چرا خانه نیامده؟! چرا اینجا خوابیده؟!»
کد خبر: ۵۴۷۵۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۳

قسمت نخست خاطرات شهید «حسین باقریان»
برادر شهید «حسین باقریان» نقل می‌کند: «بهمن ۵۷ حسین هم با جمعیت هم‌صدا و همراه بود که متوجه یکی از بچه‌ها شد که سرش شکسته و خون همۀ صورتش را رنگین کرده بود. گفت: چی شده هم شهری؟ تیر خوردی؟ گفت: نه نامرد‌ها باتوم به سرم زدند! ...»
کد خبر: ۵۴۷۵۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۲