شب سرد و وحشتناکی را در جزیره مجنون سپری می کردیم. در آن خوف، دیدم مقصود در حال غسل با آب سرد است. گفتم: پسر مگه عقلت را از دست دادی که تو این سرما غسل می کنی؟ از غسل که فارغ شد به نماز شب قامت بست. بی آنکه ذره ای لرز از سرما در وجودش دیده شود.
مادر ما به اميد پيروزي از اينجا حرکت مي کنيم و به سوي جبهه جنگ مي رويم تا اين مزدوران را از کشور خودمان برانيم و نگذاريم که کشور ما را به تصرف خود در آوردند.
رفتيم پهلوي بچه هاي گردان و عصر آن روز هنوز هوا تاريک نشده بود که هوا طوفاني شده و باد بشدت خاکها را بر سر و روي ما مي زد و ما پيش خودمان مي گفتيم اينها همه ميل خداست چون امشب عمليات است و خدا مي خواهد ديد دشمن را کور کند .
خدايا پروردگارا از تو مىخواهم هرموقعى كه صلاح دانستى من شهيد شوم من به جبهه مىروم و جان و قطرهقطره خون خود را در راه خدا و اسلام و آرمانم مىدهم تا شايد با اين قطره خون ناقابل خود يك قدم مثبت در راه هدف و آرمانم برداشته باشم.
باقى ماندن و پايدار بودن يك جامعه نياز بيشترى به فداكارى و از جان گذشتگى دارد جامعه اى كه مردم آن بى تفاوت باشند و از حيثيت و شرف خويش دفاع ننمايند تجاوزگران بر آنها مسلط شده و نكبت و بيچارگى را براى آنان به ارمغان خواهد آورد.
اگر امام حسين شهيد گشت ، اگر علي اکبر شهيد شد و اگر طفل سه ساله ي حسين (ع) در خرابه جان سپرد به چه خاطر بود ؟ همه ي اين ها به خاطر اسلام و به اهتزاز در آمدن پرچم خونين لااله الاالله بود.
خدايا تو خود مى دانى كه در مدت زندگيم محقق اسلامى نبوده ام دانشمند نبوده ام ، دكترنبوده ام ومتخصص نبوده ام تا بتوانم ازطريق انديشه ام ،تفكرم تخصصم دراين حكومت الهى و خدايى جمهورى اسلامى دين خود را ادا نمايم و در مقابل خونهاى ريخته شده تمامى شهدا شرمنده ام.