خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید حسن یزدی، از خاطراتش تعریف کرد: حسن در بازه زمانی مشخصی، از جبهه به خانه میآمد. در آن روز خاص، من همچنین انتظار ملاقات با او را داشتم و خانه را برای استقبال آماده کرده بودم اما، یک نامه با آرم بنیاد شهید به دستم رسید.
کد خبر: ۵۵۸۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۷
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی اسلامی جوزانی» میگوید: «پنج ماه از ازدواجمان نگذشته بود که شهید به شهادت رسید. داخل خانه برای خودش کتابخانه داشت و مرتب کتاب میخواند. زمانی که میخواست به جبهه برود مانع رفتنش نشدم، چون برای دفاع از مملکت به جبهه میرفت...»
کد خبر: ۵۵۸۹۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۸
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «محمد دهقانی سیاهکی» میگوید: «کسانی که شهید را میشناسند، اسمش را پلنگ گذاشته بودند. در ایام شهادت امام علی(ع) و ماه رمضان بود که شهید با لب تشنه به شهادت رسید. شهید همیشه میگفت از خدا بخواهید به جای ثروت، مرگ با عزت نصیبتان کند.»
کد خبر: ۵۵۸۵۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۹
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «محمد امامدادی» میگوید: «شهید خیلی آدم مومن و متدینی بود. یک آدم ساده روستایی بود ولی در همهی کارها وارد بود. پیش نماز مسجد بود و همیشه دعای کمیل میخواند. دوست دارم دوباره ببینمش.»
کد خبر: ۵۵۸۵۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۲
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «محمود جعفری حاجیآبادی» میگوید: «شهید از نظر اخلاقی خیلی خوب بود. همسرم از شهدای فراجا است و در درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر به شهادت رسیدند. همیشه میگفت سعی کنید مواظب بچههایتان باشید که سمت مواد مخدر نروند و به کارهای خلاف کشیده نشوند.»
کد خبر: ۵۵۸۴۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۹
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علیاصغر جعفری لاری» میگوید: «هنوز بعد از 30 سال یاد شهید که میافتم غصه میخورم، خیلی برایم سخت است، بدترین اتفاق زندگیام بود. مردم قدر این آزادی و راحتی که دارند را بدانند. این خونهایی که ریخته شده هر کدامشان یک شخصیت وصف نشدنی بودند.»
کد خبر: ۵۵۸۳۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۷
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «عبادالله آتشجامه» میگوید: «شهید به علت مجروحیتی که داشت رودههاشو برداشته بودن، پزشکش میگفت شهید 30 سانت بیشتر روده ندارد و ما باید هر 5 دقیقه پانسمان شکمش را عوض میکردیم ولی با این حال هیچوقت گله و شکایت نمیکرد، خیلی به زندگی امیدوار بود و همیشه از راهی که رفته بود خوشحال بود.»
کد خبر: ۵۵۸۲۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۵
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «حسین نکویی» میگوید: «شهید سال 1362 به جبهه رفت. وقت نکرد وصیتنامه بنویسد فقط یک نوشته داد که روی آن نوشته بود جان تو جان بچهها. گفت بعد از 6 ماه از اهواز برمیگردد ولی نیامد تا اینکه بعد از 2 سال، شناسنامه و لباسش را برایم آوردند.»
کد خبر: ۵۵۸۱۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۹
اولین جشنواره بازیهای بومی و محلی ویژه همسران و فرزندان شهدای شهرستان قزوین برگزار شد.
کد خبر: ۵۵۸۰۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۶
اولین جشنواره بازیهای بومی و محلی ویژه همسران و فرزندان شهدای شهرستان قزوین برگزار شد.
کد خبر: ۵۵۸۰۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۶
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «یعقوب آرامش» میگوید: «شهید برای من یک معلم بود. انسان خیلی بخشندهای بود، به یتیمان و خانوادههای نیازمند کمک میکرد. مانند یک استاد اخلاق بود. شهید به من گفت: «برای من نذر نکن که برگردم، دعا کن من به آرزویم که شهادت است برسم.»»
کد خبر: ۵۵۷۹۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۴
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «موسی آشوری» میگوید: «من و شهید به هم علاقه زیادی داشتیم، هر چند که اون بیشتر به من علاقه داشت. وقتی که کشورمان تهدید میشود باید از آن دفاع کنیم، برای همین مانع رفتنش به جبهه نشدم و زمانی که خدمت سربازیاش را تمام کرد از طرف بسیج به جبهه اعزام شد.»
کد خبر: ۵۵۷۸۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۹
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «محمد گلزاری» میگوید: «شهید خیلی مردمدار بود و اخلاق خوبی داشت. همراه برادرش به جبهه رفت، هر دوی آنها داخل یک تانک بودند که خمپاره میزنند و هر دو برادر با هم شهید میشوند.»
کد خبر: ۵۵۷۸۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۶
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «محمد ملاح» میگوید: «بار اول که برای جبهه نامنویسی کرد به جبهه نفرستادنش که شهید ناراحت شد و به خانه آمد با اصرار زیاد بالاخره شهید را به جبهه فرستادند. تو عملیات بیتالمقدس با رمز علی بن ابی طالب مفقودالاثر شد. ما برای شهادت آماده بودیم، اینها خواست خداوند است.»
کد خبر: ۵۵۷۷۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۱
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «محمد رئیسی» میگوید: «شهید خیلی مرد شریفی بود، به حدی شوخ بود که حتی تو جبهه هم بهش خوش میگذشت. از جبهه برایم نامه نوشت، نوشته بود به بچهها بگویید یک مسابقه فوتبال تدارک ببینند که داریم میآییم.»
کد خبر: ۵۵۷۶۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۹
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «قاسم عسکری» میگوید: «شهید انسان خیلی خوبی بود، یک کاغذ برایم آورد و گفت پایین آن را انگشت بزن، بهش گفتم من به رفتنت رضایت میدهم، اگر شما به جبهه نروید پس چه کسی برود.»
کد خبر: ۵۵۷۶۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۴
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «غلامعباس عفیفه» میگوید: «خیلی آدم درست و محترمی بود، فرایض دینی را مرتب به جا میآورد. به حدی خوب بود که حتی خانوادهام او را از بچه خود بیشتر دوست داشتند. هیچ وقت فکرش را نمیکردم که به جبهه برود و دیگر برنگردد حتی تا دو سال باور نمیکردم که همچین اتفاقی برایش افتاده است.»
کد خبر: ۵۵۷۶۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۲
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی هاشمیپور» میگوید: «شهید زیاد به ماموریت میرفت، به شهید میگفتم که بعضی از ماموریتها را نرود چون بچه کوچک داشتیم و برایم سخت بود، میگفت اگه من نروم و شخص دیگهای هم نرود پس تکلیف آینده چه میشود. شهدا رفتند و ما ماندهایم، انشاالله شهدا ما را در آن دنیا شفاعت کنند.»
کد خبر: ۵۵۷۳۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۲۱
«نسرین سبزپور» میگوید: شهید باید برای شیفت برمیگشت شام خورد و دَم در ایستاد، به او گفتم: مگر نمیخواهی بروی؟ گفت: چرا میروم که او را با یک حس غریبی بدرقه کردم و این حس را هیچوقت فراموش نخواهم کرد.
کد خبر: ۵۵۷۲۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۸
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی محمدحسینی تختی» میگوید: «زمانی که جنگ شروع شد، من و شهید در خرمشهر زندگی میکردیم و با سختی زیاد خودمان را به شیراز رساندیم و از شیراز به بندرعباس آمدیم، شهید در تاریخ یک مهر برای جبهه خودش را معرفی کرد و در تاریخ 12 مهر به پادگان 05 کرمان اعزام شد. تنها خواستهام این هست که مراقب باشیم خون شهدا پایمال نشود.»
کد خبر: ۵۵۷۲۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۲۰