همرزم شهید - صفحه 9

همرزم شهید
خاطره ای از شهید کریم پیرحیاتی

لطف کریم / خاطره ای از شهید کریم پیرحیاتی

شب عاشورا را به همراه چند نفر دیگر از برادران ، در چادر نگهبانی ، سر پست بودیم ...

همرزمان شهيد مصطفی انجم افروز از زبان خودش

فرمانده گروهان یکم ازگردان امام حسین(ع) ناوتیپ13امیرالمومنین(ع)سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، مصطفي انجم‌افروز فرزند محمّد و عليّه و نوة حضرت آیه الله آقا شیخ حسن امامی حجّتی (کردوانی)، در 11/10/1345 در شهر مقدّس نجف اشرف، ديده به جهان گشود. پنج‌ساله بود كه والدين وي، به دليل اخراج از سوي رژيم كافر حاكم بر عراق در سال 1350، خاك پاك نجف را ترك گفته، راهي شهر مقدّس قم شدند و در آنجا سُكني گزيدند.

مصاحبه با دکتر مصلح دوست و همرزم شهید مصطفی انجم افروز

شهید مصطفی انجم افروز 64/5/24 در عملیات عاشورای 2 در منطقه عملیاتی چنگوله به شهادت رسیده است. وی که فرمانده گروهان جمعی از رزمندگان را در جبهه بر عهده داشت، هنرمندی ماهر بود و در خوشنویسی دستی داشت. این شهید والامقام در کنار کسب هنرهای دنیوی، پله های عرفان و اخلاق را طی نمود و به افتخار کسب هنر اصلی یعنی شهادت در راه خداوند نائل آمد.

در نمازم خم ابروي تو با ياد آمد

شهید علی اصغر حاجی غلامزاده سبزیکار در سال 1340 در شهرستان مشهد متولد شد. شهید سبزیکار معاون اطلاعات و عملیات تیپ مستقل 21 امام رضا (ع) در تاریخ بیست و یکم بهمن سال 1364 در عملیات والفجر8 در اروند رود بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
گفت و گو با سرتیپ خلبان علی محمد نادری، همرزم شهید عباس بابایی

جان تازه ای به نیروی هوایی بخشید...

سرتیپ خلبان علی محمد نادری جدا از این که سابقه دوستی دیرینه با شهید بابایی دارد، خلبان هواپیمایی است که بابایی در آن به شهادت رسید. او در این گفت و گو از رشادت ها و بزرگواری های انسانی می گوید که تاریخ ایران به او می بالد. امیر نادری، یکی از ذخایر گرانبهای انقلاب است که می تواند راوی بسیاری از رشادتها باشد و این گفت و گو روایت بخشی از این دلاورمردی هاست.

عكس شهید سبزيكار مرا متوقف مي كند

شهید علی اصغر حاجی غلامزاده سبزیکار در سال 1340 در شهرستان مشهد متولد شد. شهید سبزیکار معاون اطلاعات و عملیات تیپ مستقل 21 امام رضا (ع) در تاریخ بیست و یکم بهمن سال 1364 در عملیات والفجر8 در اروند رود بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
ابوالقاسم مطیعی، دوست شهید محمد رضا دستواره:

شهید دستواره آرزویش شهادت بود

ابوالقاسم مطیعی می گوید: او 6 سال در جبهه بود و در این مدت 17باز زخمی شد. برادرش شهید سید حسین چند ماه در جبهه بود که به شهادت رسید. محمد رضا به حال او غبطه می خورد و می گفت که من چند سال این توفیق را نداشتم بعد از 3ماه خدا این افتخار را نصیبش کرد.
محمد چراغی، همرزم شهيد محمد رضا دستواره:

احساس مسئوليت در عمليات ها

محمد چراغی مي گويد: شهيد دستواره يكي از دوستان دوران كودكي ام بود. او مدت ها با برادر شهیدم رضا، در جبهه بودند. اعمال و كردارو رعايت اصول و موازين ديني آن دو نفر، شباهت زيادي به هم داشت
سردار محمود امینی، همرزم شهید محمد رضا دستواره:

پیشنهاد فرماندهی لشگر27را نپذیرفت

محمود امینی می گوید: اسفند سال 63 در عملیات بدر، "عباس کریمی" شهید شد و مجدداً راه اندازی و اداره موقت لشگر به شهید دستواره سپرده شد. وی این مسئولیت را نپذیرفت. بنابراین سردار محمد کوثری، فرمانده لشگر و شهید دستواره جانشینش شد.
حاج مجتبي عسگري، همرزم شهيد دستواره:

آرامش خاصی در چهره اش بود

مجتبی عسگری: وقتي خبر شهادتش را شنيدم، باور كردنش برايم سخت بود. به معراج شهدا رفتم. آن روز تنها یک شهید را به آنجا آورده بودند که پیکر شهید دستواره بود. آرامش خاصی در چهره اش بود.
جعفر جهرودی زاده، همرزم شهید دستواره:

دستواره زمان شهادتش را می دانست

جعفر جهرودی زاده می گوید: سال 58 حاج احمد از شهید دستواره خواست تا در مریوان بماند اما محمد رضا دوست داشت همراهش باشد. وی با ناراحتی به فرمانده اش گفت: «حاجی، هر جا که باب شهادت برای ما باز می شود، تو آن را بر رویمان می بندی.»
عنوان : رزمنده ی تنها

روایت خواندنی از علی محمدپور همرزم شهید اصغر ملاعلی

با خود گفتم؛ این شهید باید همان رزمنده ی تنها باشد که در چالوس او را دیدم پس از تشییع جنازه و برگزاری مراسم بزرگداشت، به همراه خواهران مددکار جهت انجام اموراداری، دلجویی و تشکیل پرونده نزد خانواده ی این شهید گرانقدر رفتیم.
قاسم صادقی،همرزم شهید محمد رضا دستواره:

شیفته کمالات اخلاقی حاج احمد متوسلیان بود

قاسم صادقی مي گويد: شهید دستواره همیشه می گفت در زندگی تحت تاثیر شخصیت حاج احمد متوسلیان قرار گرفته است و او را الگوی رفتاری خودش می داند. آنها سال 58 در کردستان با هم آشنا شدند. در آن زمان، حاج احمد فرمانده سپاه مریوان و شهید دستواره یکی از نیروهایش بود. در آنجا محمد رضا، شیفته کمالات اخلاقی و دینی این فرمانده شد.

بیدارتر از چشم صبح؛ روایتی از هم رزم سردار شهید«احمد شکی»

من برای استراحت وارد سنگر شدم. وقتی برای نماز صبح بیدار شدم احمد را با لباس خیس دیدم و متوجه شدم که او تازه آمده و تا صبح داشت برای سنگر فرماندهی، الوار جا به جا می کرد. می گفت :« ما به اسلام همیشه بدهکار هستیم و اگر شب و روز کار کنیم تازه بدهکاری ما بیشتر می شود.»
بررسي احوالات معنوی و اعتقادی شهید وزوایی در گفت و گو با عابدین وحید زاده، همرزم شهید

می توانست برای زندگی به آمریکا برود اما به جبهه آمد

عابدین وحید زاده از یاران نزدیک شهید وزوایی بود که از آغاز شکل گیری گردان نهم در کنار شهید محسن وزوایی عضو این گردان شدند و در همه جا یار و همراه شهید وزوایی بود.

فیلم / شهید مهدی صبوری فرمانده محور چزابه درتیپ21امام رضا(ع)

شهید مهدی صبوری فرزند محمدحسن در یازدهمین روز از آخرین ماه سال 1338 در فردوس متولد شد. پیش از انقلاب کتاب ها و اعلامیه های حضرت امام را مطالعه می نمود و با شخصیت های روحانی ارتباط داشت و تحت تعقیب عوامل ساواک بود. در دوران پهلوی همیشه تحت تعقیب عوامل رژیم بود. شهید خدمت سربازی را در سپاه پاسداران گذراند. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه های حق علیه باطل شتافت. شهید در فتح ارتفاعات الله اکبر، فتح بستان و حفظ تنگه ی استراتژیکی چزابه نفش بسزایی داشت. مهدی در روز جمعه، در تاریخ 13/1/1361 و در عملیات چزابه که فرماندهی آن را برعهده داشت ـ به درجه ی رفیع شهادت نایل گردید.
در کلام یاران/

شهید عبدالحسین عمرانی از زبان همرزمش - در عالمی دیگر الهی العفو می گفت

در عالمی دیگر الهی العفو می گفت! آنقدر اشک از دیدگانش جاری شده بود که خاک زیر سرش گل شده بود.

من یک سرباز ساده اسلام هستم

شهید شیرودی: من لیاقت این همه بزرگی را ندارم. من یک سرباز ساده اسلام هستم که هنوز نتوانسته ام خودم را در حد کمال قرار دهم.
روایتی از «شهید محمدحسین کریم پور احمدی »بهشتی سیستان و بلوچستان

ایمانی چون کوه

یک روز در مسجد جامع زاهدان بودیم. حاجی هم آمد و به جمع ما پیوست. پس از سلام و احوالپرسی مشغول نماز خواندن شد

سردار شهید داوود گریوانی از زبان همرزمانش

داوود تخریب چی بود. یکبار حواسش نیست و روی والمر می نشیند. اگر کس دیگری بود بی شک خودش را می باخت، اما او رانش را روی مین فشار می دهد. شاخک های مین توی پایش فرو رفته بود، با تمام قدرت فشار می دهد تا باروت های والمر تمام می شود. جای شاخک ها مثل میخچه روی پایش مانده بود
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه