خاطرات دفاع مقدس - صفحه 13

خاطرات دفاع مقدس

شب خاطره رزمندگان عملیات کربلای ۵ برگزار می شود

مراسم شب خاطره رزمندگان عملیات کربلای ۵ در رشت برگزار می شود.

روایان نهضت خاطره‌گویی دفاع مقدس تجلیل شدند

طی مراسمی از روایان نهضت خاطره‌گویی دفاع مقدس تجلیل به عمل آمد.
خاطراتی از شهید محمد هادی مخلصی

پاداش بخاطر خواندن نماز !!

نوید شاهد سمنان: محمدهادی مخلصی بیستم خرداد 1334، در شهرستان سمنان چشم به جهان گشود. پدرش علی‏محمد و مادرش طلعت نام داشت. تا پايان دوره کارشناسی در رشته ریاضی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. هجدهم آذر1359، در سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش توپ به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد.
خاطراتی از شهید رحیم ذبیحی

جایگاه نماز در نگاه شهید رحیم ذبیحی

نوید شاهد سمنان: رحیم ذبیحی بیست و هفتم شهریور 1331، در شهرستان سمنان به دنیا آمد. پدرش قاسمعلی و مادرش خورشید نام داشت. تا سوم ابتدایی درس خواند. راننده بود. از سوی جهاد سازندگی در جبهه حضور یافت. بیستم آذر 1364، با سمت راننده کامیون در هورالعظیم عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای امامزاده یحیای زادگاهش قرار دارد.
خاطره یک روز جنگ با ضدانقلاب در کردستان در گفت‌وگویی با جانباز سیدمهدی حسینی

پیکر همرزمانم را مقابل چشمانم سوزاندند

آن لحظه نمی‌دانستم کسی را که می‌بینم دوست دوران مدرسه‌ام سیدمحمد حسینی است. همان رزمنده‌ای که روز قبل اسیر ضدانقلاب شده بود. کسی که از سال‌ها قبل می‌شناختمش، چنان بلایی سرش آورده بودند که نتوانستم بشناسمش. با دیدن پیکر حالم دگرگون شد
سردار شهید حاج حسن شوکت پور مردی که رحلت امام را تاب نیاورد

یادداشتی منتشر نشده از مرحوم رسول ملاقلی پور در وصف شهید شوکت پور

جواب داد:‌رسول خيلي دلم مي‌خواهد استراحت كنم ولي نمي‌شود. بدون اين كه بخواهم در زندگي براي عده‌اي تكيه گاه شده‌ام. مي‌ترسم من بيفتم آنها هم بيفتند. مجبورم تا آخرين لحظه‌اي كه زنده‌ام سر پا بايستم. بعد هم رسول جان! خدا يك برگ مأموريت به ما داده كه باشيم. وقتي هم برگ مرخصي را داد كه خوب مي‌رويم

سروده ای از مادر شهید عبدالهادی قرغی به مناسبت سالروز ولادتش

گزیده خاطرات خواهرانه و مادرانه ای از شهید عبدالهادی قرغی و قطعه شعری از دل برخواسته مادر مکرمه شهید
روایت بهرام سعیدی از غسل شهادت شش نفره؛

هر شش نفرتان احتياج به غسل شهادت داريد؟!

با تعجب گفتم:«هر شش نفرتان احتياج به غسل داريد؟»، اسماعيل خنده كنان گفت:«نخير، غسل واجب نيست، غسل مستحب مي كنيم، چون عمليات در پيش است غسل شهادت مي كنيم.»
خاطرات رزمندگان واحد اطلاعات و عمليات لشکر ثارالله؛

بازگشت بدون قطب نما

مجدداً با روشن شدن منور بعدي او را به زمين انداختم . تـرکش هاي خمپاره به بدنم خورد و خون از پشت سر و گردنم روان شد، نکته‌ي جالب اين است که آن شب بدون قطب نما و به رغم اين که مسير را 90 درجه تغيير داده بودم ، توانستم به همان نقطه برسم .
خاطرات جهادگران کرمانی از دوران دفاع مقدس:

مبادلة جسد با اسير!

كومله هاي جنايتكار تعدادي از بچه هاي سپاه اروميه را به طرز فجيعي به شهادت رساندند و به ما پيغام دادند كه براي تحويل جسد ها بايد اسراي ما را گروهي از نيروهاي ضدانقلاب در كردستان آزاد كنيد.
خاطراتی از شهید والامقام عباسعلی فیض

بازداشت به خاطر خواندن نماز !

فریادش در پاسگاه پیچید و دستور بازداشت عباسعلی را داد. روز بعد او در میان صلوات مردم آزاد شد. مردم جلوی پاسگاه منتظر او نشسته بودند.

خاطراتی از شهید «احمد عبدالهی»/پيك خوش اقبال!

علي القاعده من بايد ظرف ها را بشويم و سنگر را تميز كنم، ولي هر وقت نگاه مي كنم، مي بينم احمد اين كارها را كرده است.»

«از شلمچه تا دمشق»؛ رونمایی از سه اثر هاجر پورواجد

همزمان با هفته دفاع مقدس و سالروز شکست حصر آبادان سه کتاب در حوزه مقاومت رونمایی می‌شود‌.
خاطرات جبهه

فرمانده قلبها

خاطرات جانباز اکبر وحیدی

دوران پر رمز و راز دفاع مقدس هر روزش برگی از دفتر هزار برگ خاطرات رزمندگان است

جزء گروه تخریب بودم و باید با تعدادی دیگر از رزمندگان به سمت مین های کار گذاشته شده می رفتم تا راه را برای نیروهایی که از پشت سر می آیند باز می کردیم.
خاطرات دکتر کرامت یوسفی از دوران دفاع مقدس؛

این مایع را نیاشامید، خطرناک است!

وسط محوطه ی بیمارستان. یک یخچال وسط محوطه بود، دیدم یک کاسه با مایع قرمز رنگی که در آن بود، در یخچال قرار دارد و روی آن نوشته شده، نیاشامید، خطرناک است. تعجب کردم!
خاطرات واحد اطلاعات و عمليات تيپ ثارالله؛

اتفاقی که فقط یک بار افتاد!

هر قدمي كه بر مي‌داشتم به اندازه ي ده قدم زمين جلو مي آمد و با هر خيز ده‌ها متر پيش مي رفتم . شايد الان باور كردن اين حرف براي خواننده مشكل باشد، ولي خدا را شاهد مي گيرم كه آن شب من خودم نمي‌دويدم ، مرا مي‌بردند.
معرفی کتاب

کتابچه موتور سوار

کتابچه موتور سوار با موضوعیت مجموعه خاطرات جانباز هشت سال دفاع مقدس حاج ابوالفضل فخرالاسلام
به مناسبت سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی برگزار می‌شود؛

مراسم «شب خاطره 9» در تبریز

به مناسبت بیست و هشتمین سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی مراسم «شب خاطره 9» در تبریز برگزار می‌شود.
روایت فرمانده دوران دفاع مقدس از عملیات «رمضان»

تمام دنیا پشت «صدام» ایستاد

«ابوالفضل حسن‌بیگی» در کتاب «عبور از رمل» نوشته است: فکر می‌کردیم اگر یک تکان بخوریم «بغداد» را گرفته‌ایم! خبر نداشتیم که پدرسوخته‌ها تمام دنیا پشت صدام ایستاده‌ است تا نتوانیم از مرز عبور کنیم.
طراحی و تولید: ایران سامانه