استان اردبیل - صفحه 6

استان اردبیل

فرازی از وصیتنامه ولایی شهید «قنبر ابراهیمی»

شهید قنبر ابراهیمی در تاریخ دوم تیر ماه ۱۳4۱ در اردبیل دیده به جهان گشود و در تاریخ چهارم آبان ماه 1362 پس از رشادت‎های فراوان در برابر رژیم بعث عراق، به شهادت رسید.

«طومار صداقت»؛ خاطره‌ای از شهید فریدون حاتمی

شهید فریدون حاتمی، فرزند شیرین در سال ۱۳۴۳ در روستای مجنده از توابع شهرستان اردبیل به دنیا آمد. وی تا کلاس اول راهنمایی در اردبیل به تحصیل پرداخت و در سال ۶۲ به عضویت سپاه درآمد. او در حالی که مسئول خدمات رزمی لشکر ۳۱ عاشورا بود، در سال ۶۶ در ابوالفتح عراق بر اثر اصابت ترکش توپ به شهادت رسید.

فرازی از وصیتنامه شهید «قربان ابراهیم پور»

شهید قربان ابراهیم پور متولد دوم خرداد ماه 1343 در اردبیل است که در تاریخ چهارم آبان ماه 1365 در جبهه های نبر حق علیه باطل به شهادت رسید.
خاطره‌ای از شهید ابوالفضل پیرزاده؛

تحمل مخالف

شهید ابوالفضل پیرزاده در سال ۱۳۳۴ در اردبیل دیده به جهان گشود و در ۷ آذر ۱۳۶۰ توسط منافقین کوردل در مقابل دبیرستان طالقانی ترور شد و به شهادت رسید.

«اختر بشارت»؛ خاطره‌ای از شهید عمران پستی

شهید پستی فرزند محمد علی در سال ۱۳۳۸ در هشتجین خلخال به دنیا آمد. ایشان دانشجوی رشته جامعه‌شناسی بودند که در سال ۱۳۵۸ به عضویت سپاه در آمدند و در سال ۱۳۶۲ در پل طلاییه در حالی که فرمانده گردان حبیب بن مظاهر از لشکر ۲۷ حضرت رسول الله(ص) بودند، بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسیدند.

گزیده خاطراتی از جانباز 70 درصد محسن اسماعیل‌زاده/بخش سوم

ناگهان انفجار شدیدی در نزدیکی های ما رخ داد، به گفته بچه ها گویا آرپی‌جی ۱۱ بود. همزمان ترکشی به شاهرگ گردن و ساق پای چپم اصابت کرد. در جا سمت چپ بدنم مخصوصا دستم از کتف به پایین بی حس شد، خون از گردنم به‌شدت جاری بود. با دست راستم محل زخم را محکم گرفتم تا از شدت خونریزی بکاهم. ترکش دیگری که به پای چپم از پایین زانو اصابت کرده بود، انگار داشت پایم را قطع می کرد.
خاطره‌ای از شهید «سید سعید ابراهیمی»؛

آخرین مرخصی

سید سعید ابراهیمی در تاریخ دوم خرداد ۱۳۴۳ در اردبیل متولد شد و در تاریخ ۱۳۶۲ در عملیات والفجر چهار در منطقه سلیمانیه عراق به شهادت رسید.
خاطره‌ای از شهید «جهانبخش غریبی نیا»؛

کار خیر روز و شب نمی‎شناسد

جهانبخش غریبی نیا در تاریخ چهارم بهمن ماه 1341 در اردبیل متولد شد و در تاریخ ۲۲ فروردین ماه ۱۳۶۲ در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید.

فرازی از وصیتنامه معنوی شهید «جعفر جهازی»

شهید جعفر جهازی در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ در عملیات بیت المقدس آزادسازی خرمشهر به شهادت رسیده است.

گذری بر زندگی دانشجوی شهید «بخشعلی اعیادی»

شهید بخشعلی اعیادی دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه تبریز بود که در تاریخ ۲۰ آذرماه ۱۳3۴ در اردبیل دیده به جهان گشود و در تاریخ ۹ دی ماه ۱۳۵۷ به شهادت رسید.

گذری بر زندگی دانشجوی شهید «حسین اسدی»

شهید حسین اسدی در تاریخ ۵ آذر ماه ۱۳۳۷ در بخش نصیر آباد شهرستان مشگین شهر به دنیا آمد و در تاریخ ۲۰ دی ماه ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی شلمچه به شهادت رسید.

گزیده‎ای از وصیتنامه چریک قهرمان، شهید «جعفر خراسانی»

شهید جعفر خراسانی مقدم در تاریخ ۱۳۳۶ در اردبیل دیده به جهان گشود و در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۱ در سلیمانیه عراق به شهادت رسید. وی یک از یاران شجاع شهید چمران در عملیات‎های چریکی و نامنظم دوران دفاع مقدس بود.
خاطره‌ای از شهید میررسول سیدحاتمی؛

خصلت جوانمردی

شهید میررسول سیدحاتمی در تاریخ اول آذر ماه ۱۳۴۳ در شهر اردبیل دیده به جهان گشود و در تاریخ ۱۸ مرداد ماه ۱۳۶۱ در شلمچه به شهادت رسید.
گزیده ای از وصیتنامه شهید محمد شجاعی؛

اعتقادم به این مکتب از نور خورشید قوی تر است

شهید محمد شجاعی در تاریخ اول فروردین ۱۳۴۲ در اردبیل به دنیا آمد و در تاریخ ۲۴ بهمن ماه ۱۳۶۱ در درگیری مسلحانه با منافقین، در منطقه پیرانشهر به شهادت رسید.

فرازهایی از وصیتنامه شهید «بنامعلی محمدزاده»

لباس رزم به تن پوشید و عازم جبهه‎ها شوید. امروز لباس رزم برای هر مسلمان، لباس عزت و شرف است.

گزیده‎ای از وصیتنامه معنوی شهید «عادل شجاعی»

شهید عادل شجاعی در سال ۱۳۴۳ در اردبیل دیده به جهان گشود و در تاریخ ۱۸ بهمن ماه ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی فکه به شهادت رسید.
خاطره‌ای از شهید محمد خدنگی؛

راننده تانک

محمد خدنگی در تاریخ ۱۳۳۵ در اردبیل دیده به جهان گشود و در تاریخ ۱۵ دی ماه سال ۱۳۵۹ در منطقه عملیاتی فکه به شهادت رسید. وی یکی از ورزشکاران عرصه والیبال، فوتبال و پرورش اندام در استان اردبیل بود.
گزیده ای از وصیتنامه شهید نادر دیرین؛

روز امتحان الهی

شهید نادر دیرین در تاریخ دوم خرداد ماه سال ۱۳۴۱ در اردبیل متولد شد و در تاریخ ۳ اسفند ماه ۱۳۶۶ در منطقه ماووت عراق در عملیات بیت المقدس ۳ به شهادت رسید.
خاطره‎ای از شهید جمال اسدی؛

مهمانی خداحافظی

به هنگام شام و بر سر سفره، جمال از دایی اش به خاطر ترتیب دادن این مراسم تشکر کرده و خطاب به همه گفته بود:«این سور و مهمانی، مراسم خداحافظی من با شماست.»
خاطره‎ای از شهید جمال اسدی؛

برای جنگیدن آمده‎ام

اگر می خواستم پلاکارد بنویسم، در همان پشت جبهه می ماندم و می نوشتم. من اینجا یک سرباز هستم و برای جنگیدن آمده ام، نه برای پلاکارد نوشتن!
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه